داستان دیدار پنج نوجوان در یک بیمارستان؛
ستاره های ماه دارند سقوط میکنند.او نمیتواند جلویشان را بگیرد و با چشمانی پر از اشک ریزش ستاره ها را تماشا میکند.شب نماد ناامیدی ست؛از نظرش،امید فقط یک توهم است.نور خورشید که نباشد ماه هیچ نیست جز یک کره کوچک خاکی.از وقتی خورشید قبلیش غروب کرده،در قلبش را بسته و احساسات را از یاد برده است.ولی با طلوع دوباره خورشید،احساسات مدفون شده در قلبش زنده میشوند.ستاره ها دیگر سقوط نمیکنند.عشق یافت میشود.و ماه کوچک دوباره به امید دل میبندد.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
و بالاخره اول!
این کتاب>>>
این پست>>>>>
باورم نمیشه؛ عکسای نئو و کر رو جابهجا گذاشتم💔
دلخور شدم سید💔
قشنگ بود🌚☁️
تشکرر!
خیلی قشنگ بود:))
متشکرم!
به امید دل بستم>>>>>
پستت>>>>>>