رگیولس و سیریوس

• وقتی رگیولاس کوچیکتر بود میخواست شبیه برادرش باشه.کلا از هر نظر شبیهش باشه. البته تا قبل از این که تنبیه ها شروع بشن.(🤓✊✋✊✋) • رگ هیچ وقت نتونست این روحیه سرکش و قانون شکن سیریوس رو درک کنه. نمیفهمید چرا فقط آروم نمیگیره و بهشون گوش نمیده؟ اینطوری دیگه تنبیه نمیشد و آسیب نمیدید. اینطوری شاید همه چیز بهتر پیش میرفت و میتونستن یه خانواده عادی باشن. (فقط شاید‌.)

• اونا از هر فرصتی برای شیطونی کردن استفاده میکردن. کلا هر کاری که سرپیچی از قوانین والبورگا باشه ، ولی مخفیانه. • یکی از تفریحات پچگیشون گشتن توی خونه بزرگ و قدیمیشون بود. پیدا کردن راه های مخفیش و راز هایی که طی سال ها بین دیوار هاش پنهون شده بود.

• رگ همیشه تظاهر میکرد از آهنگایی که سیریوس گوش میده بدش میاد و سلیقه موسیقی بدی داره ولی بعد به خودش میومد و میدید داره زمزمه‌شون میکنه(🤭) • رگ تو بچگیش خیلی خیلی خجالتی و کم حرف بود و همیشه همه جا دنبال سیریوس میرفت و پشتش قایم میشد.

• بهترین دوستای هم بودن ولی والدینشون باعث شدن از هم دور بشن. • هر دوشون از این که بقیه داد بزنن یا بلند بلند با هم دعوا کنن خوششون نمیاد چون اونارو یاد والدینشون میندازه‌.