ادامه ی پارت دو هست برید بخونید
مارینت گفت:«مگه میخواستی بکنی😄🤭🤭
مرتینیا گفت:«چی عمرا،مگه دیوونه شدی😳
مرینا گفت:«وای انگاری تا اومدیم اینجا همه چیز رو فراموش کردید ها!!!
ما خودمون ابر قهرمان هستیم😑(این جمله رو خیلی یواش گفت)
مرتینیا هم یه لبخند ژکند زد و گفت😊«حالا گیر نده🥰»
مارینت گفت:«چطوره بریم فروشگاه🙂؟
مرینا گفت:«نبابا ولش کن بریم هتل🏨بخریم
🥰
مارینت گفت:«باشه»
وقتی کلی راه رفتن رسیدن به یه هتل🏨پنج⭐⭐⭐⭐⭐ ستاره
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
عـــالــی بــود آجـــی 👏😉 ادامه ادامه
ممنون 💕گلم
باشه