
داستان عشق یک چشم؟ با ما همراه باشید

یکی بود، یکی نبود یا بهتر است بگویم هیچکس نبود...

در ابتدای پیدایش بشریت قبل از وجود آدم و حوا جاندارانی زندگی میکردند. جاندارانی بی رنگ و شفاف، مانند هوا این جانداران دارای سه چیز بودند: قلب،ذهن؛ و چشم

قلب، ذهن و چشم؛ هر کدام دارای قدرت تفکر و تصمیم گیری بودند. آنها تصمیم گرفتند برای خود بدنی بسازند. یکی آمد دست را درست کرد، دیگری پا را درست کرد ،و به این شکل اعضای بدن ما ساخته شدند. اما یک روز، آنها باهم به مشکل برخوردند و آن جانور شفاف، که اکنون مانند انسانی پوچ شده بود، درحال نابود کردن خود بود در حال درد کشیدن بود

و در همین حین، ذهن قصد داشت که تمام بدن را بسوزاند. وقتی بدن به دست ذهن درحال سوختن بود، قلب هم سوخت... اما چشم که میدانست ذهن میخواهد چکار کند، فرار کرد چشم توانست جان سالم به در ببرد و به دنیایی دیگر فرار کند. اما وقتی آنجا را دید...

از کرده ی خود پشیمان شد. دید همه ی ذهن ها یک شکل شده اند، همه ی قلب ها کثیف شده اند و همه ی چشم ها، در حال پنهان کاری بودند. وقتی که چشم تصمیم داشت به جای دیگری برود تا مبادا او هم مانند دیگر چشم ها شود، شخصی را دید. شخصی که چشم هایش در حال پنهان کاری بودند. اما قلبش در حال سوختن بود... او هم ذهنش در حال سوزاندن تمام بدنش بود. چشم میتوانست درون آدم ها را ببیند و بفهمد آنها چه چیزی را مخفی میکنند.

چشم وقتی درون آن شخص را دید، قلبش فشرده شد. مردم با این چشمان آمیتیست رنگ چه کرده اند؟ چشمانی به زیبایی آمیتیست بودند. اما قلبی بود که مانند هیزم در آتش می سوخت. آتشی که مردم به او انداخته بودند.
چشم داستان ما با چشمان آمیتیست رنگ دوست شد و او را *آمیتیست* نامید . در دنیایی که هیچکس نمیتوانست به دیگری تکیه کند، چشم کاری کرد که آمیتیست به او تکیه کند و کمی از کارهایش را به چشم بسپارد. آمیتیست به مرور زمان توانست نجات پیدا کند. داستان دوستی این دو چشم، همینجور ادامه پیدا کرد تا جایی که این دوستی، تبدیل به عشقی دست نیافتنی شد.

چرا دست نیافتی؟ چون مسیر این دو چشم از هم جدا شد. ان دو چشم به دنیا های مختلفی فرستاده شدند. آمیتیست در قالب مردی جذاب و تنومند فرستاده شد. و چشم، به بدن دختری نوجوان منتقل شد. اما داستان عشق آنها در این نقطه به اتمام نرسید...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بهتر بود بگیم هیچکس نبود...
ران و سانزو...ارهه؟
نه چیز ببین
یکی که رانه
اون یکی بماند که کیه
نه..باید سانزو باشهه
این حجم از عالی بودن رو نمیتونم درک کنم...
شگفت انگیییز بوددد
میشه پیوی رو ببینی؟
وااایی عالیی بودد😍😍
واییی😭
وای.....خیلی خیلی قشنگ بود 🫠💞
پارت بعد؟
ندارد:)
آیا پایان باز بهترین نوع پایان نیست؟
واووو چقدر قشنگگگ بوددد:))
پستت🛐🛐🛐🛐🛐🛐