6 اسلاید صحیح/غلط توسط: ♧J.OK.ER♧ انتشار: 4 سال پیش 67 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام بچه ها اومدم با پارت ۲
انچه گذشت :بله پدر الان میام...........باید یکیتون بره نیوروک و اگه مشکلی میش نیاد بعد از یک هفته برمیگردید.....ماهام میام ........منم یه لبخند شیطانی زدم ..........شب با لباس روح هانه رفتیم تو اتاق .........ادرینا جیغ زد.........میخ استیم بدنشون رو تسخیر کنیم ..........رو پلگ افتادم..........همش فکر پلگ بود اون گفت اذیت دخترا کنیم ......
....رفتیم برج ایفل ......وقتی برگشتیم بابام گفت خوش گذشت گفتم مگه میشه نگذره
+صبح از خواب بلند شدم رفتیم دستت صورتمو شستم و رفتیم پاین تا صبحانه بخورم خوبه که کانی (خدمتکارشون)سفره رو چیده بود رفتم صبحونه خوردم و لباس پوشیدم تا برم شرکت ادری بورژوا رفتم سوار لامبرگینی شدم و رفتم شرکت وقتی رسیدم دوتا بادیگارد اومدن و منو تا اتاق ادری راهنمایی کردن وقتی رفتم داخل ادری بورژوا بلند شد و اومد سمتم و گفت خوش اومدی مرینت گفتم ممنون خانم بورژوا گفت اینقدر رسمی نباش ادری صدام کن گفتم باش ورفتیم سراغ طراحی برای چهار مدلمون ادری گفت چرا شروع نمیکنی گفتم میشه اول مدل هارو ببینم گفت چرا گفتم یه جور استعداد که وقتی طرف رو میبینم میدونم چی بهش میاد گفت باشه خب چهار تا مدل هستن دوتا دختر دوتا پسر خب مدل هامون فرانسوی هستن باید بریم پاریس گفتم میشه عکسشون رو ببینم گفت حتما و عکس چهار تاشون رو نشون داد گفتم اینا هستن پلگ اگراست و ادرین اگراست ادرینا اگراست با ادری اگراست گفت بله گفتم پس باید به پدرم بگم گفت خودم بهش گفتم و موافقت کرده بعد از ظهر میریم پاریس گفتم باشه پس من میرم واسیل جمع کنم راستی میشه خواهرم بیاد گفت مشکلی نیست گفتم ممنون و رفتم خونه رفتم پیش تیکی بهش همچیو گفتم گفت باشه مرتو نذیر گفتن پس ماچی گفتم شما هاهم بیاید😒و رفتیم وک وسابل جمع کنیم تا ظهر تموم شد کانی گفت غذا حاظره و رفتیم غذا بخوریم
_خب پلگ نمایش بعدی مد کی هست پلگ گفت من چمدونم من فقط مدلم میرم یه تکونی میخورم میام اهمیت نمیدم کی باشه (چه بیخیال )گفتم باشه که پدر صدامون زد رفتیم پیشش گفت طراح کالیفرنیایی میاد اینجا و شما چهار تا در دوروز اینده در شرکت مد هستید گفتیم باشه _میشه اسم طراحو بدونم گفت خانم مرینت والفرد گفتم ممنون و رفتم تو اتاق تا عکس طراحو ببینم حتما مشهوره دیگه رفتیم تو گوگل همینکه زدم مری مرینت والفرد بالا اورد گفتم چه مشهور رفتم تو بخش عکس ها دیدم هیچ عکسی ازش نیست گفتم این زیادی مشهوره برم درموردش بخونم نوشته که خانم مرینت والفرد بزرگ ترین طراح جهان هستن گفتم چه باحال ادامه شو خوندم ایشون یکی از بزرگ ترین شرکت های جهان را دارد همچنین او برای شرکت های معروف طراحی میکنو شرکت هایی مثل بورژوا .کوفین . راسی سزار و اگراست گفتم عه چرا اسم شرکت ما اینقدر پایینه مشکلی نیست خب ادامه ایشون الان در نیوروک هستن در شرکت ادری بورژوا گفتم چه معروفه وایسا حتما عکسی ار خانوادش هست زدم تو اینترنت عکس های خانواده والفرد هیچی بالا نیاورد گفتم جلل خالق خب ولش کن ساعت ۴ +رفتیم فرود گاه ادری اونجا بود بفتیم پیشش و سوار جت شدیم و پیش به سوی پاریس (چهار ساعت بعد )_پدرم گفت باید به استقبال خانم والفرد برم گفتم باشه رفتم به کت شلوار سیاه پوشیدم تا برم به ملاقات خانم والفرد +رسیدیم پارسی از اون بالا برج ایفل رو میشد دید وقتی فرود اومدیدیم رفتیم بیرون از هواپیما من ماسکو عینکو کلاهو زدم تا کسی منو نبینه چون خوشم نمیومد رفتیم پایین دیدیم یه عالمه خبر نگار اومدن یکی شون اومد و گفت خانم والفرد میشه ماسک و عینک کلاهتون رو بردارید گفتم ببخشید خانم ولی من حریم خوصوصی دارم ودلم نمیخواد کسی صورتمو ببینه گفت ببخشید و رفت عقب یهو
۱۰تا غول بیابونی اومدن دورمو گرفتن که یهو یه راه بین جمعیت باز شد یه پسر هم قد من با مو های زرد و چشمای سبز داشت میومد که یکی از خدمتکارا گفت اقای ادرین اگراست هستن _ببن جمعیت میرفتم که یه دختر دیدم که قلبم هزار بار زد باخودم گفتم وای من عاشق شدم از بادی گارد های دورش فهمیدم مادام والفرد هستن رفتم جلو و دستم دراز کردم اونم دستشو اورد جلو نمیدونم برای چی دسکش دستش بود دست دادیم و +سلام اقای ادرین اگراست من مرینت والفرد هستم _سلام مادام والفرد من ادرین اگراست هستم خوشبختم +همچنین _نمیشد چشماشو ببینم چون عینک افتابی زده بود که گفتم خانم والفرد مایلم شما وخوانواده تون رو برای شام به منزل خود دعوت کنم +ممنون باشه دعوت شما رو میپذیرم ورفتیم سوار ماشین شدیم منو اقای اگراست توی یه ماشین بودیم و بقیه داخل لیمیزون بودن وقتی رسیدیم خونه شون مثل خونه ی مابود رفتیم داخل یک خانم که انگار خدمتکار بود و موهای سیاه با بنفش داشت درو باز کرد و گفت از این طرف خانم والفرد ورفتیم داخل هال نشستیم که اقای اگراست و همسرشون اومدن بلند شدم و با اقای اگراست دست دادم و گفتم سلام اقای اگرا ست گفت سلام خانم والفرد از اینکه دعوتمون رو پذیرفتید خیلی ممنونیم گفتم قابل شمارو نداره راستی میشه مدل هارو ببینم گفت حتما و به چهار مدل گفت بیان که یهو سه نفر اومد یه پسر که پلگ اگراست بود و دوتا دختر کا ادرینا اگراست و ادری اگراست بودن اومدن با استعدادم چند تا لباس درنظر گرفتم ولی خوب نبود که یهو چهار تا لباس عالی به ذهنم رسید از زبان تیکیو مرت و نذیر وقتی اون سه تا اومدن قلبمون مثل چی زد و سرخ شدیم رفت اوناهم سرخ شده بودن +اقای اگراست میشه اتاق طراحیو ببینم گفت حتما و منو به اتا ق خودش برد یه کامپیوتر اونجا بود گفت میتونید اینجا طراحی کنید گفتم ممنون
شروع کردم به طراحی _خانواده ولفرد رفتن تو اتاق هاشون که به مادرم گفتم مامان من عاشق شدم که گفت عاشق کی شدی گفتم یه جورایی عاشق خانم مرینت والفرد شدم گفت تو که صورتشو ندیدی گفتم درسته ولی دل دیگه گفت حق داری +گرمم شد عینکمو کلاهو برداشتم لباس های ادرینا و ادری رو کشیده بودم داشتم مال پلگ رو میکشیدم که یکی اومد داخل اقای ادرین اگراست بود گفتم کاری داشتید اقای اگراست گفت اگه طراحی تون تموم شد بیاین غذا بخوردید گفتم الان میام تا ده دقیقه لباس پلگو تپوم کردم چون اخرش بودم (بچه ها لباس ادرینا یه لباس صورتی رنگه که دامن کوچیکی داره مال ادری هم که ابیه و مثل ادرینا هست مال پلگ کت شلوار سبز هست با خط های سیاه )رفتم سر میز و غذا خوردم_داشت غذا شو که میخورد همینجوری نگاه میکردم اخه اون لب ها اون چشماهای دریایی اون موهای ابی دیگه شد دل عاشقش شدم +بعد از غذا رفتم بخوابم که به اقای ادرین اگراست گفتم میشه بگید من کجا میخوابم که _خب پدر داخل هر یکی از اتاق های ما دوتا تخت دونفره هست درسته (اتاق ادرین ۱۰۰متره)گفت درسته گفتم خانم داردن شما در اتاق من و روی تخت اکن یکی من میخوابید +میشه منو ببرید _حتما و راهنماییش کردم سمت اتاق +واو اناق شما مثل اتاق منه اکشن و کلاسیک خیلب خوشم اومد _واقعا منم از این طرح خیلی خوشم میاد (دروغ نگو این طرحو پدرت انتخاب کرده)_خب تخت شما اینجا ست من میرم پایین اگر کاری داشتید میتونی بهم بگید +میشه کم رسمی باشید چون خوشم نمیاد بهم بگید مرینت _باشه شما هم بهم بگید ادرین +اه میگم رسمی نباش _باشه حتما مرینت😂+شوخی نکردم😒_فهمیدم ورفتم پایین تا لباسشو عوض کنه وقتی بفتم داخل دیدم مظلوم خوابیده اروم رفتم پیشونیش رو بوسیدم و گفتم شب بخیر پرنسس کوچولو تو مال منی و رفتم خواببدم صبح که بیدار شدم دیدم مرینت نیست 😱.....
ایزی ایزی تمام تمام خب به این میگن جای حساس کات کردن خب تا پارت بعد خدافظ❤
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
عالیه به تست های منم سر بزنید
دنبالی دنبال کند
مرسی
عالییی
ممنون
عالی بود پارت بعدی رو بزار
ممنون بعدی هم منتشر شده
عالی بود زود پارت بعدیو بذار
ممنون پارت بعد منتشر شده