
با انتخابایی که می کنی میتونی داستان خودتو بنویسی!( در ادامه ی قسمت ۱ )
*نکته: فراموش نکنید که هر جوابی که میدید امتیاز مشخصی داره! خلاصه : شما داخل محل کارتون گیر افتادید و باید خودتون رو خیلی سریع به آشناتون برسونیدو حالا باید منتظر بمونید تا مدیرتون بیاد و در رو باز کنه. در این حین شما سعی می کنید تا با آشناتون تماس بگیرید ولی متوجه میشید که گوشی ایشون خاموشه. حالا چه کار میکنید؟
شما قبل از هر اقدامی چند بار دیگر هم زنگ زدید و وقتی مطمئن شدید که قرار نیست جواب بدهد، شماره ی پلیس را گرفتید. زمانی که می خواستید روی دکمه ی تماس بزنید، ناگهان صدایی از سوی اتاق نگهبان شنیدید. چکار می کنید؟
همان طور که جلوی در ورودی ایستاده اید با کنجکاوی سرتان را به سمت صدا می چرخانید و سعی می کنید تا حدس بزنید که صدای چه چیزی بوده است. آیا آن چیز خطرناک است یا خوب؟ «دینگ دینگ دینگ» متوجه میشوید که گوشیتان دارد زنگ میخورد. به اسم روی صفحه نگاه میکنید. نام دوست صمیمیتان روی آن بود.خوشحال شدید و سریعا آن را جواب دادید. با عجله به او گفتی:« من به کمک لازم دارم! توی شرکت گیر کردم و در ها هم قفله.»
دوستتان به شما میگوید که از شرکت خیلی دور است پس نمی تواند پیش شما بیاید. اما به شما می گوید که به اتاق نگهبان بروید و زیر گلدان کوچک سمت پنجره کلید در ورودی را بردارید. شما چه کار می کنید؟
کمی شک می کنید. به او باشه ای مختصر می گویید ولی در ذهنتان سوالات زیادی پیش می آید. در همین موقع فکری به سرتان میزند. به فکرتان می زند که از او بخواهید تا سری به آشنایتان بزند و مطمئن شود که حالش خوب است ؛ و همین کار را هم میکنید! ابتدا دوستتان کمی مکث می کند ولی در نهایت می گوید که در قبال جبران لطف هایش می تواند این کار را انجام بدهد. و برای دومین بار از می خواهد که کلید ا بردارید و فورا از آن شرکت بیرون بیایید.
خییل دلتان می خواهد که هر چه زود تر از آن مکان با حس بد بیرون بیایید. آب دهانتان را قورت می دهید و به سمت اتاقک نگهبان که در انتهای راهروی طبقه ی اول بود می روید. چراغ ها را روشن می کنید وبا احتیاط قدم برمیدارید. قدم به قدم. استرس و هیجان تمام وجودتان را فرا گرفته و نفستان را د رسینه هایتان حبس می کنید. به در اتاق می رسید. آیا در را باز می کنید؟
ابتدا یک قدم به سمت عقب برمیدارید ولی شما باید شجاع باشید! شما خیلی نگران آشنایتان هستید. تازه؛ دست صمیمیتان هم معلوم نیست که چش شده است. می خواستید که کار را سریع تموم کنید پس فورا دستگیره را پایین کشیدید و پریز برق که کنار در بود را فشار دادید. شخصی داخل اتاق بود اما شما مطمئن بودید که از آخرین باری که چک کردید کسی آنجا نبود! الان چه واکنشی نشان می دهید؟
خیلی هول شده بودید دوان دوان به سمت در ورودی فرار می کردید اما آن فرد سریع رت از شما بود و شما را گرفت چهره ی آن شخص ا که دیدید ایستادید. مدیرتان بود! پس او همه ی مدت اینجا بوده پس چرا در را باز نمی کرد؟ حالا شما چه کار با این مدیر می کنید؟
دستتان را از دستش رها می کنید و برای محافظت از خودتان توی گوشی شماره ی پلیس را میزنید. به او اخطار میدهید که اگر به او نزدیک شود به پلیس زنگ میزنید. مدیرتان می گوید که همین الان آمده و سعی می کند که برای رفع شک دلیل ها و بهانه هایی بیاورد. یک قدم به جلو می آید ولی شما فورا به عقب میروید. حالا آیا به پلیس زنگ میزنید یا خیر؟
سعی می کنید خودتان را کنترل کنید ولی او همینطور نزدیک تر میشد و حرف ها و بهانه های عجیب غریب تری می آورد. طاقت نیاوردید و خواستید که روی دکمه بزنید که او گوشی را از دستتان کشید و صفحه ی آن را خاموش کرد. «تلق» صدای باز شدن در آمد . رویتان را برگرداندید و با نگهبان که در ورودی را باز کرد بود مواجه شدید. به سرعت به سمت در دویدید و از آنجا دور شدید. به اوین باجه ی تلفن رسیدید. اول با که تماس میگیرید؟
وقت نداشتید. به پشت سرتان نگاه کردید. و سپس سریع شماره ی پلیس را گرفتید. این بهترین راه بود. ماجرا را برایش شرح دادید. آنها گفتند که به زودی میرسند. حالا چه کار می کنید؟
بهترین تصمیم این بود که فعلا از آن جا دور بشید. دوان دوان از شرکت فاصله گرفتید و وقتی مطمئن شدید به قدر کافی دور شدید یک تاکسی گرفتید. توی فکر بودید که دوستتان در چه حال است پس از راننده تاکسی خواهش کردید تا تلفنش را به شما بدهد. با دوستتان تماس گفتید و او گفت که آشنایتان خوب است فقط با ماشین تصادف کرده و پایشزیر چرخ مانده. حالا خیالتان راحت شد؟
دوستان عزیز این تست هم به پایان رسید امیدوارم که لذت برده باشید و مرسی از همراهی شما. اگر نظر دیگه ی برای پایان دارید حتما من رو هم در جریان بزارید تا درودی دیگر بدرود.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ملودی متروکه (بررسی)
ناظران زیبا بخدا فیکشن نیست تک پارتیه
ادمین قشنگ پین؟ 🥺🥺
تستاتتتتت🛐🛐🛐
✨✨✨✨
خیلییی باحالن داستاناتت
ویی مرسی
نظرت واقعا بهم انگیزه دادد
✨🌙🌊
محشر بود...
ممنونم بابت دیدگاهت واقعا بهم انرژی داد
حقیقته
واقعا قشنگ بوددد✨
✨✨✨✨✨مرسیی
۳ ؟
:-:....
چی بخونم جونیم رفت و صدام رفته دیگه
باحاله
ممنونم✨✨
باحال بود😃
مرسی نظر لطفته😁
جالب بود
مرسی