
سلام بچه اینم قولی که دادم😅ببخشید پارت قبل کوتاه بود ولی در عوضش سع کردم این پارت رو مطابق سلیقتون بسازم😂
از زبان تهیونگ: بعد چسبوندن تخت ها به هم برگشتیم سر وظیفه هامون که یه صدای" بوووم" از توی حموم اومد. همگی رفتیم دم در حموم و گفتیم: ادا! حالت خوبه؟! برای ۵ ثانیه هیچ صدای نیومد بعدش ادا گفت: خوبم، چیزیم نشده. جیمین گفت: صدای چی بود، مطمئنی خوبی؟ ادا گفت: مطمئنم فقط پام لیز خورد و افتادم زمین ولی الان خوبم👌ما هم گفتیم باشه و برگشتیم سر کارمون، حدودا ۱۵ دقیقه بعد جین و نامجون اومدن تو اتاق، نامجون رفت جلوی در حموم و گفت: ادا من برات لباس خریدم. ادادستشو از لای در حموم آورد بیرون و گفت: ممنون نامجون بدتش بهم. و بعد لباسو گرفت و در رو بست. ۱۰ دقیقه ی بعد ادا با یه لباس قهوه ای خرسی (مثل تو عکس) بشدت کیوت اومد بیرون🥵خیلی خوشگل و جذاب شده بوددد🥺 همه ی ما محو تماشاش بودیم، ادا: سلام بچه ها☺ نامجون: خیلی.....خیلی.....خیلی کیوت شدیییی🤩 ادا: ممنونم، راستی نامجون قضیه ی بلیط به سئول چی شد؟ نامجون: آهان اون، برای امشب ساعت ۱۰ شبه ساعت ۶ صبح به وقت ایران یا همون نزدیکای ۳ بعد از ظهر به وقت کره هم میرسیم سئول. ادا: وای! من وقت مریض بودن رو ندارم باید شما ها رو ببرم بیرون!😅 زود باشید آماده شین که بریم بیرون یخورده تو تهران بگردیم، و چمدون هاتون رو هم بردارین که دیگه بعد از دور دور یه راست بریم فرودگاه🤗. مسرا هم با هیجان گفتن باشه و رفتن. ادا به من گفت: تهیونگ، نظرت چیه وقتی رسیدیم کره روی اولین آهنگم یخورده فکر کنیم، چون کمپانی بیگ هیت بدون اینکه من حتی یه آهنگم داشته باشم داره بهم خدمات سرویس ارائه میده. منم گفتم: حتما یادم بنداز تو کره که آهنگ جدیدمون رو با تو بخونیم😊😉.

ادا رفت که دوباره لباسشو عوض کنه، بعد حدود ۱۰ دقیقه با یه لباس ساده و قشنگ(مثل تو عکس ولی با شال سفید و کرمی تیره) اومد و گفت من آمادم تو هم برو آماده شو تا من ساکمو جمع کنم. گفت باشه و داشتم میرفتم که دیدم کنار پا ادا کبود شده😱گفتم: ا..د..ا..کنار..ر..پا..ت..ک..کبود..د شده😱. گفت: این آهان! این تو حموم وقتی خوردم زمین کبود شده چیز مهمی نیست😅. نمیتونستم آروم بگیرم ولی چون دیرمون شده بود هیچی نگفتم و رفتم لباسمو عوض کردم، بعدش اومدیم از هتل بیرون و اتاقامون رو تحویل دادیم و راه افتادیم
از هتل که اومدیم بیرون ادا گفت: فرودگاه و کافه و خونه ی مامانم نزدیکن و نیاز به ماشین نیست، بیاین اول من برم از مامانم خداحافظی کنم بعدش بریم کافه. جیمین گفت: پس هانیه چی؟ ادا گفت: هانیه تا هفته ی دیگه که تولد داداششه میمونه، برای همین کلید خونه رو داده به من که من زود تر برم خونه، بعدش با ادا رفتیم و خداحافظی کردیم بعدش راه افتادیم به سمت کافه: جونگ کوک شیرموز، شوگا هات چاکلت،نامجون نسکافه،جین کیک توت فرنگی، جیمین شیک بلوبری،جی هوپ کوکتل میوه های استوایی، من شیک نوتلا و ادا آب انبه سفارش دادیم
بهد از اینکه غذا هامون رو خوردیم ساعت ۷و نیم شب بود و راه افتادیم تا فرودگاه و منتظر هواپیما نشستیم
بچه ها این پارتم یکم کوتاه شد بازم ببخشید این روزا سرم خیلی شلوغ شده😅
عاشقتونم 😍 ماچ 😘😘😘
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود مح داستانتو میخوندم اکانتم پرید دیگه پیداش نکردم ولی عالیه
عالی بود بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم
خواهش میکنم