٭
ساعت شنی کوچک را از لای برفهای سفید زمستون برداشت و آن را برعکس کرد ، اشک بلورین از گونه اش پایین افتاد . لب هایش را روی ساعت شنی گذاشت و کوتاه آن را بوسید . انگشتانی بر روی گونه اش حس شد ، به بالا نگاه کرد ؛ اورا که دید ، لبخند تلخی بر لبش نشست ، به چشمهای آبی و صورت رنگ پریده اش نگاه کرد ، به زیبایی اندام صورتش . گر او پرنسسی بود که قلبش را گرفته بود ، پرنسسی که شب ها به یادش بود ، پس چرا هرگز به سراغش نیامد ؟
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
21 لایک
ایشون پریزاد منه💕⭐️
خیلی زیبا بود🤏😭
بوسیدمتتت
چقدر زیبا بود پروانه کوچولو✨🦋
فدای شما شم)
چنگده زیبااااا
مثل شما آنیس شیی
اسکارلت، عاشق شدی برارم؟
گامشو
میخوام توی تو بشم😁
تو پیدا شو