اگر کنجکاوی بدونی اصطلاح شتر دیدی ندیدی داستانش چیه پس دکمه ادامه رو بزن
سعدی از دیاری به دیار دیگر میرفت. در بیابان خسته و تشنه در حرکت بود، که ردپای شتری را دید. به امید پیدا کردن مکان مناسبی برای استراحت ردپای شتر را دنبال کرد. سعدی به علفزار سرسبزی رسید، اما اثری از شتر نبود. علفهای سمت چپ این علفزار خورده شده بودند. سعدی به فکر فرورفت و با خودش گفت شاید چشم راست این شتر کور است و نمیتوانسته علفهای سمت راست را ببیند.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
شرام😂
عههه اسمم تو دنیای موازی میشه شهرام🤡💔
بک میدم ˙
پین؟