تمام مدارس تعطیل است!

مامانم داشت به زور بیدارم میکرد.خیلیییی سرد بود.نمی‌خواستم برم مدرسه ولی کی میتونه به حرف مامان گوش نده؟مامان گفت:پاشو دیگه!ببین داره برف میاد نگاااا! هیو از جام بلند شدم و بدو بدو رفتم سمت پنجره.ماشین بابا نصفش زیر برف بود.ولی حالا من بیچاره باید پیاده مدرسه میرفتم.مامان گفت:برو دست*شویی الان سفره رو پهن میکنم...

با غم و غصه نشستم سر سفره.چاییم رو شیرین کردم و یه قلپ خوردم.خیلی داغ بود،چسبید!مامانم یه لقمه نون پنیر داد دستم.تقریبا کلش نون بود و به سختی میشد پنیر پیدا کرد.اونجا هایی که پنیر داشتو خوردم و نون رو گذاشتم تو سبد تا مامان نفهمه.بعد چاییم رو کامل خوردم که شک نکنه.آخه من خیلی حرفه ای ام تو اینجور کارا...

از سر سفره بلند شدم و رفتم لباس مدرسه بپوشم همه چیز رو تنم کردم و کیفم رو بستم.مامان واسم یه لغمه نون پنیر دیگه هم گرفت که زنگ تفریح بخورم.بطریم رو پر آب کردم و کیفم رو انداختم رو پشتم.اما هنوز زود بود.میخواستم کارتون ببینم واسه همین تلوزیون رو روشن کردم.روی شبکه خبر بود.اون خانم مجریه که همش تو تلوزیونه و انگار اصلا کار و زندگی نداره گفت:به علت برف شدید تمام مدارس کشور تعطیل است!خیلیییییی خوشحال بودممممم!...

اول یکم رقصیدم بعد لباس راحتی پوشیدم بعدم رفتم تو رختخواب گرم و نرمم داراز کشیدم که در عرض ۵ ثانیه خوابیدم و ۱۲ ظهر بیدار شدم