چیز هایی که از مردم یاد گرفتم

اینکه هیچوقت حرف ها و کار های بد مردم رو به بقیه نگیم ... شاید با این کار فرصت بهتر شدن رو از اونها بگیریم و باعث بشیم بد تو ذهن مردم بمونن

حرف های مردم رو به دیگران نگیم با این کار باعث میشیم خبرچین به نظر برسیم و هم دیگران را به خودمون و هم خودمون رو به دیگران بی اعتماد میکنیم

همیشه خوب بقیه رو بگیم...چون با این کار اگه طرف مقابل شناختی از اون شخص داشته باشه و بدونه ادم چندان خوبی نیست ...از ما خوشش میاد و میفهمه ما ادم خوب و با شخصیتی هستیم ...همچنین اگر از شخص مورد صحبت شناختی نداشته باشه ...(حتی اگر اون شخص ادم خوبی نباشه) باعث میشیم بین مردم به خوبی شناخته بشه و فرصت بهبود پیدا کنه

همیشه با مردم مهربون باشین تا رفتار خوبتون بهش سرایت کنه و بهتر بشه ... مهربونی ادم ها رو پشیمون میکنه از کار های بدشون و بهشون نشون میده اونا لیاقت بهتر شدن و برخورد خوب رو دارن (اینو از پدر بزرگم یاد گرفتم)

با مردم به بدی که هستن رفتار نکنین بلکه به خوبی که هستین رفتار کنین ... تا شخصیتتون رو نشون بدین

هیچوقت توانایی هاتون رو به رخ ملت نکشین و با تفکر حرف بزنین شاید اون شخص چیزی که شما دارین و نداره و در حسرت بدست اوردنشه

همیشه به دیگران لبخند بزنین شاید لبخندتون تنها امید اون شخص باشه لبخند چیز مسریه و باعث میشه حال بد بقیه خوب بشه

از بودن در کنار و حتی نزدیک کسی که نمیخواد شما اونجا باشین پرهیز کنین ...نه به این دلیل که اون قدر شما رو بدونه بلکه به این دلیل که شما قدر خودتون رو میدونین

دروغ نگین ...تا اعتماد دیگران به خودتون و اعتماد خودتون به دیگران رو از بین نبرین...اعتماد چیزی دو سویه ست و با دروغ همه چیز نابود میشه

هیچوقت ارزو ها و علایق کسی رو مسخره نکنین ...با این کار هم خودتون رو در ذهن اون خراب میکنین هم اینکه شما هیچ ذهنیتی از انچه که اون میدونه ندارین ...پس سکوت و لبخند بهترین گزینست

تو زندگی بقیه دخالت نکنین ... خودتون دیلیش رو میدونین

و در اخر اینکه پدر ها و مادر ها فقط برای اینکه از شما دربرابر غم و پشیمانی که قراره در اینده از چیزی که گمان میکنند نامناسب است محافظت کنن ،حتی قبل از اتفاق افتادن اون چیز به شما بدتر از اونچه که قرار بود اتفاق بیوفته ضربه میزنن با دونستن اینه کمتر اسیب ببینین ...برا من زیاد اتفاق افتاده .. برا همینه که میگن نزدیک ترین فرد بدتیرین ضربه رو به من زد تا اون دشمنی که از من متنفره و بدتریرن ها رو میخواد ...

و اینکه هروقت حس کردین پدر یا مادرتون از شما بدشون میاد یا کمتر بهتون توجه میکنن بدونین که اونا همیشه شما رو دوست دارن ...و فکر و نگرانی اینده شما و اینکه حالتون خوب باشه اونقدر اونا رو درگیر خودش کرده که یادشون رفته الان مهم تر از اتفاقیه که احتمال رخ دادنش پنجاه پنجاهه ... بهشون یاداوری کنین که دوسش دارین بغلش کنین و راش امه های کوتاه بنویسین هرازگاهی حتی اگر خونه هستین به شوخی بهش زنگ بزنین و بگین تو راهم ...اگه گفت تو راه کجا بگین تو راه قلبشون ...از چنین جملاتی استفاده کنین

و این دیگه اخریه ... قدر لحضاتتون رو بدونین قبل از اینکه پلک رو ی هم بزارین زمان میگذره و کسایی که باهاتون بودن میرن و شما تا اخر عمرتون دلتنگ یک بوسه یا یک اغوش پر محبت برای اون شخص خواهید بود پس تا میتونین محبت کنین ... و مهم تر از همه اینکه با خودتون و با دیگران با مهربانی برخورد کنین چون نه اونا میدونن برای شما چه اتفاقاتی افتاده و نه شما میدونین که چه چیز هایی برای اون گذشته پس مهربانی یادتون نره