
خب من الان از کوکی می نویسم تا پارت دومش همه رو امروز می نویسم نمی دونم با هم به دست شما ها خواهد رسید یا نه ولی گفتم بدونید بعدش هم دو پارت از تهیونگ می نویسم لایک ، فالو و کامنت یادتون نره و بگید به جز این دو نفر از کی بنویسم

معرفی شما شما یک دختر 21 ساله اید اسمتون ا/ت هس دانشجو ترم 4 پزشکی هستید و در کره درس می خونید (توی کره همین جور که میرونید برسیه پزشکی نداره برای همین هم نزدم بودسیه یعنی خودتون پول دادید البته یک دلیل دیگه هم داره که در ادامه میگم)شما چند ملیته هستید مادربزرگ پدریتون آمریکایی پدربزرگ پدریتون کره ای مادر بزرگ مادریتون ایرانی و پدربزرگ مادریتون کانادایی بوده و شما خیلی پول دارید و در کره یه دنیا اومدید(وقتی یکی در یک کشور دیگه به دنیا میاد اهل اون کشور می دوننش و شما اگر برای مثال در کره به دنیا بیایید کره ای هستید که حتما این رو می دونستید)به دلیل این در کره به دنیا اومدید که یکی از کارخونه های پدرتون در اینجا هس پدرتون سه کمپانی و چند شدکت در کره داره که البته کارخونه های پدرتون کالی شعبه دیگر در سر تا سر جهان هم داره! خانوادتون در ایتالیا زندگی میکنن یک خواهر کوچیک تر از خودتون دارید که 17 سالشه همه بچه های دانشگاه دوس دارن باهات صمیمی بشن ولی تو اصلا دوست صمیمی نداری و تو دانشگاه هم به خاطر خوشگلیت هم به خاطر درس خوبت معروفی

صبح ساعت 12 و 30 دقیقه بیدار شدم دانشگاه نداشتم به خاطر صدای زنگ گوشیم بود بر داشتم بابام بود من :سلام بابایی (تماس تصویری بوده)بابا:سلام دختر خوابالو من: من اصلن هم خوابالو نیستم بابا:ساعت مگه چنده اونجا که الان دوازده و سی و خورده ای هس من:نه بابا حتما ساعتتون خراب شده بابا: خودت به ساعت نگاه کن به ساعت نگاه کردم ساعت 12 و سی و پنج بود من :بابا واقعا ساعت از دوازده گذشته باید برم صبحونه بخورم بابا:منظورت ناهاره دیگه؟ من: راستی بابا می خواستی چیزی بهم بگی ؟ بابا: یک جوری میگی انگار فقط برای کار زنگ میزنم اره کارت داشتم اول بگو ببینم از کجا فهمیدی کارت داشتم؟ من : چون یک جوری به اطراف نگاه میکردین حالا بگید در خدمت هستم بابا: باید بری کمپانی ادرس رو برات پیامک میکنم کارتت هم الان ها میرسه دم خونت اون جا سه گروه مشغول به کار داره به نام های بی تی اس/تی اکس تی و انهایپن که انهایپن قرارداد بین من و یک کمپانی دیگه هست تو اونجا رئیس هستی میدونم خیلی کوچیکی ولی اینجوری همش نباید بیا کره و برم بهشون اطلاعات ازت دادم تا ساعت 1و نیم هم باید بری اونجا من: باشه پس کی بهم بگه چی کار کنم؟بابا: جانشینم که تمام اون مدت اون جا بوده بهت یاد میده برای این همه وقت یک پول خوب هم بهش بگو بهش میدی من اینجا براش واریز میکنم من: باشه من میرم حاضر شم بای بابا : مواظب خودت باش زیاد هم شیک نکنی اونجا همشون مردن میدزدنت😂😂😉من: بابا اخه من کی شیک کردم؟ من بلد نیستم درست آرایش کنممممممم😥بابا:میدونم انقدر خنگی من:بابا فک کنم باید قطع کنیم تا کار به جاهای باریک نکشیده😂😂😂😂😂بابا: موافقم خدافظ دختر خنگم من تا می خواستم جواب بدم بابام قطع کرد برام پیام اومد کمپانی بیگ هیت و.... رفتم دوش گرفتم صبحانه خوردم لباس هم پوشیدم (لباس بالا رو پوشیدی)
سوار ماشینت شدی حرکت کردی وقتی رسیدی کارتت رو نشون دادی(یادم رفت بگم کارتت رو پست آورد)بادیگارد ها احترام گذاشتن و دستشون رو براتون به سمت در بردن وقتی وارد شدی منشی بابات اومد منشی:سلام خانم فامیلیتون(از این به بعد به جای فامیلیتون می زنم ف/ن)من:سلام منشی:من منشی پدرتون هستم من :خوشبختم اول باید چی کار کنم؟منشی :بیایید تا اتاقتون رو بهتون نشون بدم من :باشه ممنون تازه برای این چند وقته یک پول هم براتون میریزم منشی:ممنون واقعا بعد از چند دقیقه اتاقم رو دیدم یکم از وسایل هام رو چیدم و بعدش منشی:وقتشه با اعضا اینجا آشنا بشید من:اره عالیه بریم (تو کی پاپ رو میشناسی همین طور بی تی اس اکسو تی اکس تی انهایپن بلک پینک ایتزی توایس استرکیذرو .... ببخشید چون خیلی گروه کی پاپ داریم دیگه دستم درد میگره)وارد اتاق تمرین شدیم 19 تا پسر در حال تمرین و ورزش بودن منشی دست زد بعد همه سرشون رو چرخوندن و منو دیدن اومدن سمت ما تعظیم کردن سلام کردیم و منشی:ایشون خانم ا/ت ف/ن هستن خب بیشتر از این نمیدونم لطفا خودتون رو براشون بیشتر معرفی کنید من:سلام من دانشجو ترم 4 پزشکی ام 21 سالمه یک پسر یک می خورد از من خیلی کوچیک تر باشه گفت:21 سال که نمیشه ترم 4 پزشکی باشه کسی من:درسته ولی من چند سال رو جهشی خوندم!دیگه نمیدونم در مورد خودم چه اطلاعاتی بدم هر سوالی دارید بپرسید یک پسر دیگه:رنگ مورد علاقتون من:هرنگی خودتون دوس دارید بگید یک پسر که خیلی خوشتیپ بود و نگاهش عجیب به من بود گفت:
چند ساله کره اید ؟من:رفت و آمد به اینجا زیاد داشتم ولی 5 ساله کامل در کره ام و بقیه کلی سوال پرسیدن و خودشون رو معرفی کردن (اسمشون چون شاید تو دو گروه دیگه رو نشناسید 😊 بی تی اس: جیمین(کراشم)، آر ام(کراشم)،جین، کوکی، شوگا(داداشم دوست هام میگن داداشمه چون خیلی جیز های مث هم داریم مخصوصا خوابیدن)، جیهوپ، تهیونگ و اسم کاملشون رو هم گفتن💜💓تی اکس تی:یونجون، سوبین،بومگیو(کراشم)تهیون،هیونگ کای💛💞انهایپن:نیکی،سونو(کراشم😂)،جنگوون،هیسونگ،سنگهون،جی،جیک) بعدش باهاشون خداحافظی کردم و رفتم داخل اتاقم
گوشیم رو برداشتم یکم رفتم تو اینستا بعدش رفتم اتاق تمرین برای هرکدومشون آب بردم همه تشکر کردن بعدش خداحافطی کردم اومدم خونه فردا کلاس داشتم شروع کردم به درس خوندن بعدش دوش گرفتم و چند تا ماسک گذاشتم و یکم کتاب داستان خوندم موهام رو خشک کردم گوشیم زنگ خورد برداشتم مامانم بود مامان : سلام من: سلام مامان مامان : می بینم دخترم داره کرم مرطوب کننده میزنه من : اره نشستم رو صندلی ماسک مو رو برداشتم و همینجور به مو هام میزدم و با مامانم صحبت میکردم بعد از صحبت کردن گوشی رو قطع کردم و خداحافظی کردم می خواستم به خوابم که گوشیم زنگ خورد ناشناس بود این موقع شب آخه کی زنگ میرنه اونم ناشناس براشتم
من:الو ناشناس :سلام خانم ا/ت من : بله خودمم بفرمایید ناشناس :می خواستم باهاتون قرار بزارم ببینمتون من :به چه دلیل؟ ناشناس:چون دلم رو بردی خانم خوشگله من:اولن من دل هیچ کس رو نبردم دومن من چرا باید به شما اعتماد کنم؟ سومن خودت دلت رو به من باختی چهارمن من عمران به حرفت گوش بدم چون که نه دیدمت نه میشناسمت ناشناس:تو تنها فرد تو خونه ای پس مواظب باشششش (صداش اکو داشت)و گوشی رو قطع ♤♤تو دلتون♤♤: خدایا من چی کار کنم؟ اهان برم به یکی از اعضا تی اکس تی، بی تی اس یا انهایپن بگم؟ انهایپن که کوچولو تر ازمنن تی اکس تی هم که خیلی نمی تونن مواظب من باشن پس بهترین گزینه بی تی اسه گوشیم رو برداشتم زنگ زدم به نامجون که لیدرشون بود و کل ماجرا رو گفتم گفتش برم پیششون منم تند تند وسایلم رو جمع کردم و رفتم وقتی رسیدم وارد شدم درسته بزرگ بود ولی همش از پول بابا خودم بود تعریف از خود نباشه برای همین شکه نشدم😁😊
همه اعضا خبر داشتن از موضوع برای همین یکم کارم راحت تر بود جیمین گفت:بیایین بریم سر قرار به هرحال باید بفهمیم کی بوده نه؟ همه:آره منم موافقم یکم به هماهنگی خودمون خندیدیم بعدش یک حسی داشتم یک حسی انگاری یک چیزی رو دوشمه بعدش احساس کردم گرمه سرم پایین بود که کوکی اومد و سرش رو مثل من اورد پایین بعد نزدیک صورتم کرد با دستاش صورتم رو آورد بالا و گفت: چرا قرمز شدی من: شروع کردم مِن مِن کردن و قرمز تر شدم کوکی: خانومه گوجه فرنگی😂😂😉چرا قرمز میزنی جین:چون گرجه فرنگی قرمزه(سوس مااااااااسسسسس)😂😂😂بعدش که وسایل هام رو تو اتاق چیدم و خوابیدیم فردا صبح جمعه بود(یعنی یکشنبه)تعطیل بودن جیمین گفت زنگ بزن آدرس بپرس زنگ زدم آدرس رو پرسیدم رفتیم سر قرار وقتی رسیدیم اونجا..... ورق بزنید ادامه صفحه بعد
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود 🧡
جیخخخ عالی بود منتظر پارت بعدم 🤩💞💟💙☯🌬
مرسی
عالی بود❤️🐰
😊😅😘مرسی که خوندید