چیز بدی نداره ، منتشر لطفا؟
برای بابا نوشتم که عاشق پارسا شدم
پسری با موهای مشکی، مژه های بلند و چشم های مشکی.
نوشتم اگر اجازه بدهید دوست دارم با او ازدواج کنم
نامه را انداختم داخل صندوق پست
جرئت نداشتم پشتتلفن این حرفها را بگویم.
میدانستم چه جوابی میدهد:فرستادمت دانشگاه دکتر بشی،عاشقشدی؟
نامهام بیجواب ماند.توی تلفنها چندبار حرف را به پست و نامه رساندم
بابا خودش را به آن راه زد
تعطیلات میان ترم که برگشتم خانه پرسیدم:در این مدت نامهای از من دریافت نکردهاید؟
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
24 لایک
بکمیدم
حمایت حمایتتتت
مرسیی ببخشید نمیتونم همشو جواب بدمم
عیب ندارههه🫂🩵
بازم ممنونن
۱۱
۱۰
۹
۸
۷
۶
۵
۴