معرفی انیمه پسر و هیولا

اگه این انیمه رو ندیدی بیا اینجا بهت توضیح بدم و بعد برو نگا کن

پسر بچه ای تنها در شهری بزرگ زندگی میکند که بخاطر فوت مادرش بسیار غمگین و افسرده است. تا اینکه با کوماتسو مواجه میشود و وارد شهر حیوانات میشود و تصمیم میگیرد شاگردکوماتسو شود تا فنون رزمی را یاد بگیرد. سالها میگزرد و کیوتا در آن شهر بزرگ میشود و به خوبی مبارزه را فرا میگیرد اما تصمیم میگیرد تا به شهر برگردد و با پدرش زندگی کند...

رن پسر بچه ی 9 ساله ایست که تازگی مادرش را از دست داده است و از پدرش نیز بی خبر است. سرپرستی او از این به بعد به دست فامیل او می افتد که رن از این وضعیت راضی نیست. او فرار میکند و به خیابان های شلوغ شهر پناه میبرد. وقتی در کوچه ای خلوت مشغول گریه بود، صدایی ضمخت او را متوجه خود میکند. وقتی خوب نگاه میکند، یک هیولا را میبیند. رن میترسد و فرار میکند ولی بعد از مدتی تصمیم میگیرد تا او را تعقیب کند. در پی تعقیب کردن هیولا ، رن راه ورود به شهر حیوانات را پیدا میکند وقتی وارد آنجا میشود متوجه میشود که دیگر را بازگشتی نیست و آنجا گیر افتاده است. تا اینکه با کوماتسو (همان خرس)

ملاقات میکند . متوجه میشود که در شهر حیوانات قرار است مسابقه ای بزرگ برای استاد فنون رزمی بعدی برگزار شود و کوماتسو بری شرکت در آن مسابقه، دنبال شاگرد میگردد. آنها تصمیم میگیرند تا با یک دیگر کار کنند و در خلال این همکاری، باعث پیشرفت و الهام گرفتن از یکدیگر میشوند. جلسات اول آموزش آنان به کندی و ضعیف برگزار شد اما بعد از مدتی رن ، که حالا کوماتسو نام کیوتا را برای او انتخاب کرده بود ، متوجه میشود میتواند با تقلید کردن از کوماتسو ، حتی با ندیدن او، حرکات او را به خوبی یاد بگیرد. بعد از گذشت چند سال وقتی کیوتا نوجوانی 17 ساله میشود،

میتواند به شهر انسانها برود. در قآنجا با دختری به نام کائده آشنا میشود که این آشنایی انگیزه ای میشود تا کیوتا به تحصیل بپردازد و پدر خود را پیدا کند. ولی رن متوجه میشود که نمیتواند با پدر خود زندگی کند و اینجا خلاء قدرتمندی در درون خود پیدا میکند . تصمیم میگیرد دوباره به شهر حیوانات بود که در همان روز مسابقه ی انتخاب جانشین در حال برگزاری بود. کوماتسو که در نبود کیوتا اعتماد به نفس خود را از دست داده بود، در حال شکست خوردن بود که کیوتا با صحبتهای خود به او انگیزه داده و او برنده ی مسایقه میشود.

پسر بزرگ ایوزن وقتی شکست پدرش برای او گران تمام میشود، حفره ی سیاه درون خود را آزاد میکند تا رن را از بین ببرد. او در هیبت یک نهنگ ظاهر شده و دنیای انسانها را ویران میکند. در اینجا کوماتسو تصمیم میگیرد تا به صورت شمشیری درون قلب کیوتا هبوت کرده تا از او محافظت کند. در نهایت آنها با ادقام در یکدیگر پیروز میشوند. ای چیروهیکو بدون آنکه چیزی به یاد بیاورد پیش خانواده اش میرود و کیوتا هم با پدر خود زندگی میکند.

تامام