"تکست یونگی"

شونه های من زیر بار خستگی از کار پاره وقتم خرد و شکسته شدن. شروع به کاری کردم که انگار زندگیم بود و بهش چسبیده بودم. فکر میکنی داری کیو احمق فرض میکنی با تظاهر به اینکه تو همه ی بدبختیا رو تجربه کردی؟! the lost_

چون نمی تونی در دنیای سگ مانند مثل سگ زندگی کنی، با چشمان باز به واقعیت نگاه کن. مقابل عدالت، تعریف دیگریه... میدونی؟ هیچ نیت خیری در این دنیا وجود نداره! من به واقعیت ها علاقه ای ندارم، مگر اینکه طرف من باشن. polar night_

یونگی تو اهنگ The Last میگه: طرفدارای من سرتونو با غرور بالا بگیرید چون کی مثل من میتونه انجامش بده؟... "حالا دوست دارم بهش بگم مین یونگیِ ما! سرت رو با غرور بالا بگیر چون کی میتونه بهتر از آرمی ها انجامش بده؟" (*عکس بنر های حمایتی که آرمیا کنار هایب گذاشتن💜*)

مردم میگن توی اون نور، جلال و شکوه وجود داره. اما سایه در حال رشد من‌، من رو می‌بلعه و درحال تبدیل شدن به هیولائه... بالا و بالاتر میرم و فقط بالاتر میرم و سرگیجه میگیرم. من فقط بالاتر میرم و بزرگتر میشم...

_آقای مین، این روزا مشغول به چه کاری هستید؟ +هیچی والا به شما گشنه ها ویو میدم