رمان طوفان قرمز 2

قبل از هر چیزی بگم که دیگه برای کاراکترا عکس نمیذارم. اینجوری قوه تخیلتون قوی تر میشه 🥲💖 قوانین رعایت شده ناظر عزیز

( 24 دسامبر 2023 __ شب کریسمس __ نیویورک ) الان دقیقا چی شد؟ چرا صورت امیلی خونی بود؟ اونایی که طبقه پایین بودن کی بودن؟! یاد برگه ای که امیلی بهم داده بود افتادم. با عجله دست کردم تو جیبم و برگه رو در آوردم.

بازش کردم. با دست خط کج و موجی نوشته بود : « طوفان قرمز ۹۶ » «به دست کسی نرسد » با دیدن برگه ناله ام در اومد. « امیلی ! همش دوست داری همه چیزو پیچیده کنی. نمیشد ساده بنویسی مشکل چیه؟»

برگه رو تا کردم و گذاشتم گوشه ی میزم. همون موقع گوشیم زنگ خورد. باعجله رفتم سمت گوشی. « این.. اینکه شماره امیلیه ! » با عجله برداشتمو گفتم:« امیلی؟ کجایی؟ قضیه ی این برگه چیه؟ » امیلی با صدای آرومی گفت:« الان نمیتونم توضیح بدم. خودت میفهمی کجاست! قول میدم.کانال تیک تاکم! اون رو ببین!»

بعدش صدای جیغ خفیفی از امیلی شنیدم و صدای یک مرد و بلافاصله تلفن قطع شد. با نگرانی وارد تیک تاکم شدم و اکانت امیلی رو باز کردم .( * نکته: امیلی یه اکانت تیک تاک داشته که معمولا خبراشو اون تو هم میذاشته. ) با دیدن یک فیلم که 5 دقیقه پیش گذاشته شده بود، ترس تمام وجودمو فرا گرفت...

اسم من امیلی جیسون عه …. ۲۶ سالمه و ۵ ساله خبرنگارم… من به طور اتفاقی وارد یه ماجرای عجیب شدم…. امیدوارم از این پارت هم لذت برده باشید... نکته: همه ی پارت ها از زبون جسیکا هست