12 اسلاید پست توسط: madre gothel انتشار: 3 ماه پیش 28 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خب خب آمدم که یک رقص ایرانی کهن رو به شما معرفی کنم,رقص سماع
سماع به نوعی از رقص صوفیه شامل چرخش بدن همراه با حالت خلسه برای اهداف معنوی گفته میشود. سماع پیشینهٔ کهن تاریخی داشته و رقصی ایرانی است و پس از اسلام موافقان و مخالفانی نیز در این دین پیدا نمودهاست یا به عبارت دیگر سماع از به حرکت درآمدن گروه شیفتگان تحت تأثیر آوای دف و نی و تنبور و شعرهای آهنگین است.
سَماع در لغت به معنی شنیدن، شنوایی و آوای گوشنواز است.در اصطلاح صوفیان سماع به معنی خواندن آواز یا ترانه عرفانی توسط قوال یا قوالان (گاه همراه با نغمه ساز) و به وجد آمدن شنوندگان در مجالس «ذکر جلی» است. از آنجا که این به وجد آمدن گاه به رقص و دست افشانی میانجامد، تقریبا به مجموعه قوالی، نغمه ساز، به وجد آمدن و رقص، سماع گفته میشود.
سماء گویند که صوفیان چون در هنگام وجد روی به آسمان کنند و گنج معنی از آسمان گیرند آن را سماء که واژهای است اوستایی به معنی آسمان نامیده شده همچنانکه نخستین کسی که سماء کرد کیخسرو کیانی بود که از خداوند معنی رازی را میجست:
چنین پنج هفته خروشان به پای همی بود بر پیش گیهان خدای
همچنین سماع در لغت در معنای شنیدن، رقص و وجد است و در اصطلاح به آوازی گفته میشود که حال شنونده را منقلب گرداند؛ آنچنان که صائب تبریزی میفرماید: عشق، ذرات جهان را در سماع آوردهاست / چون سپند، افسردگان را کارفرما آتش است منبع این سماع چیزی جز عشق نباید باشد؛ عشقی که همچون آتش زبانه میکشد و انسان نمیتواند در برابر آن ایستادگی کند، بنابراین در آن ذوب میشود و به فنا میرسد؛ ابوسعید ابوالخیر، از عارفان بزرگ قرن ۵ ق/۱۱م نیز میگوید: صوفی به سماع دست از آن افشاند/ تا آتش دل به حیلتی بنشاند عاقل داند که دایه گهواره طفل/ از بهر سکوت طفل میجنبانداز این رو صوفیان توجه ویژهای به سماع داشتند و حتی آن را غذای جان و دوای دل عاشق سالک، نام نهادند.(فیض بردیم استاد)
سماع در اصطلاح صوفیه گوش دل فرو داشتن به اشعار و الحان و نغمهها و آهنگهای موزون است، در حال جذبه و بیخودی. سماع را دعوت حق خوانند، و حقیقت سماع را بیداری دل دانند و توجه آن را به سوی حق انگارند.
نخستین بار در شاهنامه به سماع به معنی پرستش با وجد برمیخوریم که توسط کیخسرو کیانی انجام گرفت که پنج هفته به سماع پرداخت چنین پنج هفته خروشان به پای همی بود بر پیش گیهان خدای و این راه و شیوه که خواندن و ستایش خداوند در حالت خوشی و مستی در فرهنگ اسلامی نیست بلکه از فرهنگ نخستین آریاییان است و همچنین در فرهنگ یهود نیز یافت میشود که داوود خدا را با نوای چنگ ستایش میکرد مسلم است که سماع و رقص مذهبی برای خداوند، ریشه در تاریخ کهن دارد. در آیاتی از تورات، به سماع داوود اشاره شدهاست که «به حضور خداوند جست و خیز و رقص میکرد» همچنین در انجیل نیز به رقص و سماع مریم بر روی پلکان مذبح اشاره شدهاست.
ما پس از اسلام و تا سال ۲۴۵ هجری اثری از سماع در مراسم مسلمانان به چشم نمیخورد. در این سال ذوالنون مصری اجازه تشکیل اولین مجلس قوالی و سماع را به شاگردان خود داد. اندکی بعد و در سال ۲۵۳ نخستین حلقه سماع را علی تنوخی در بغداد به پا کرد.
ه درستی آشکار نیست که تشکیل مجالس سماع از چه زمانی آغاز شد، با این حال میدانیم که سماع سابقهٔ مذهبی غیر اسلامی داشته و در زمانهای دور در پرستشگاههای مذهبی به کار میرفتهاست. در صدر اسلام، سماع بدان صورت که در مجالس صوفیه بود، وجود نداشت. در سال ۲۴۵ ق صوفیان در جامع بغداد از ذوالنون مصری اجازه سماع را گرفتند، با این همه، نخستین حلقه سماع در ۲۵۳ ق توسط علی تنوخی ـ یکی از یاران سری سقطی ـ در بغداد بر پا شد. در باب وجه تسمیه سماع، احمد غزالی معتقد بود که سین و میم سماع اشاره دارد به سم، به معنای سّرِ سماع که مانند سم است و عین و میم به معنی مع، بدین معنا که سماع شخص را به معیت ذات الهی میبرد.
فریدون جنیدی در کتاب« نوای خوش ایران » می نویسد : رقص صوفیان چرخش به دور خود است. این رقص که همراه با آهنگ دف صورت می پذیرد، همان چرخشی است که در گود زورخانه با آهنگ ضرب ، منتهی منظم تر صورت میگیرد، هر دو بازمانده هایی از آداب هنگام کیش مهر ایران است، یکی بر پهلوانی و آماده ساختن تن، برای مبارزه با دشمنان میهن، دیگری برای رستگاری روان و مبارزه با دشمنان جان ( اندیشه های پلید)
در روزهای نخستین، مجالس سماع عبارت بود از یک محفل شعرخوانی که به وسیله خواننده یا گروه جمعی خوانندگان خوش آواز اجرا میشد و صوفیان تحت تأثیر صوت خوش، حالی پیدا میکردند و به پایکوبی میپرداختند. پس از آن، در این مجالس برای تحریک بیشتر، استفاده از دف و نی نیز رواج یافت. به تدریج، توجه روزافزون عوامی که معنای اصلی سماع را درک نمیکردند، آنچنان که سعدی شیرازی میفرماید: جز خداوندان معنی را نغلطاند سماع/ اولت مغزی بباید تا برون آیی ز پوست موجب ناراحتی سالکان گردید و به منظور جلوگیری از ورود این افراد که در انتقادهایی که بر سماع میشد، بی نقش نبودند، مقرراتی وضع شد.
در سماع آلات گوناگونی کاربرد داشت؛ مهمترین این آلات، دف و نی بود. اهمیت دف بدین خاطر بود که عارفان معتقد بودند، دف، اولین آلت موسیقی بود که در ورود پیامبر به مدینه استفاده شد. از لحاظ سمبلشناسی، دف برای عارفان، سمبل عالم کبیر و نی نیز که سوراخهای آن را به ماهیت انسان و سوراخهای نهگانه بدن او تعبیر میکردند سمبل عالم صغیر است.
بنابر نقش مهم سماع در تربیت سالکان، صوفیان آثار تربیتی گوناگونی برای سماع قائل بودند؛ از جمله آنها، این موارد است:
ایجاد سرزندگی برای بیرون آمدن از رخوت
تأثیر در شنونده و برانگیختن عواطف وی
نزدیک ساختن سالک به عالم قدس
در طول تاریخ، سماع را به گونههای مختلفی نظیر:
سماع عام/ سماع خاص/ سماع خاالخاص
سماع متسمّع/ سماع مستمع/ سماع سامع
سماع حرام/ سماع مکروه/ سماع مباح/ سماع مستحب
تقسیم کردهاند؛ اینگونه دستهبندیها تا جایی پیش رفتهاست که حتی مستمعان سماع را نیز دو گونه دانستند: آنان که معنی میشنوند و آنان که صوت میشنوند که از نظر هجویری در هر دو اصل، فواید بسیار است و آفات بسیار.
(خیلی شیر تو شیره مغز منم نمی کشه)
12 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
28 لایک
کاش ویژه بشه
درخواست دادی؟
دادم. قبول نشد🤡
ممد دست به ویژش سخته😔💅🏻
بلی متاسفانه🤡
هعیی
ویژه نشه؟
زیبا و عالی💜
خیلی عالی بودد