در این دنیای تاریک و گوتیک، جایی که زمان انگار در مکانی نامعلوم متوقف شده بود، یک قلعه با شکوه و در عین حال هراسانگیز در دل کوهها قرار داشت. این قلعه، متعلق به خانوادهای قدیمی و مرموز بود که قرنها در اینجا زندگی کرده بودند، خانوادهای که گفته میشد با نیروهای تاریک و جادوی سیاه در ارتباط بودند.
پسر جوانی به نام "آدریان" آخرین بازمانده این خاندان بود. او با موهای نقرهای بلند و چهرهای سرد و بیاحساس، در قلعهای زندگی میکرد که به نظر میرسید همیشه در تاریکی فرو رفته است. هرگز کسی را نمیدیدند که به این قلعه وارد یا از آن خارج شود. گفته میشد که آدریان با مرگ همزاد است، و هرکس که به او نزدیک میشد، به طرز عجیبی ناپدید میشد.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
هوممم خوب بود