
جلد دوم کتاب بازی های های میراث

تمام فکر و ذکر خانواده پیش اون ارثیه عظیمی بود که قرار بود بهشون برسه همه منتظر بودن اون دختر مرموز از طبقه عادی جامعه وارد عمارت بشه تا بلاخره بتونن وصیت نامه رو باز کنن.. اما بعد از خوندن اون وصیت نامه ی مرموز میشد بهت و حیرت رو توی چشم تک تک اعظای خانواده دید…باورشون نمیشد همچین ثروت عظیمی به یه دختر ۱۷ ساله عادی رسیده باشه سهم اونا از این ارثیه تقریبا هیچ باشه!!!

اما اون شرط مرموز برای واگذاری ارث بیشتر از همه حرصشون میداد! ایوری باید یک سال توی عمارت کنار خانواده ی هارثون زندگی میکرد تا بتونه اون عمارت و تمام اون ثروت چند میلیاردی رو به دست بیاره!!! شاید فکر کنید خانواده خیلی راحت میتونن ایوری رو بکشن و ثروت رو صاحب بشن اما نه… یکی از مهم ترین شرط های هارثون این بود که اون دختر هیچ آسیبی نبینه. هر اتفاقی باعث میشد اون ارث تمام و کمال بین خیریه ها پخش بشه!..

نوه های هارثون نمی تونستن این شرط رو زیر پا بگذارن و ریسک کنن!اما اون دختر مرموز چی میشه؟! اون دختر واقعا کیه؟! هارثون اون رو از کجا میشناسه؟!

این کتاب به مثلث های عش*قیش معروفه… شخصیت های زیادی داره که هرکدوم داستان خودشون رو دارن و یجوری به شخصیت اصلی مرتبط میشن…🫴🏻 چهارتا برادر این خانواده یکی از یکی جذاب ترن که قراره همشونو تک به تک بشناسیم

۱۷ سالشه موهای مشکی و بدن ظریف داره. یه خواهر به اسم لیبی داره بخاطر دوست پس*ر لیبی مجبوره تو ماشین بخوابه توی رستوران کار میکنه درس خون و منظمه عاشق شطرنج و بازی های معماییه

۱۸ سالشه باهوشه و خوب معما حل میکنه توی نقش بازی کردن و تظاهر کردن عالیه همیشه سرخوشه اما دعوایی هم هست توی اولین دیدارش با ایوری مس*ت بود

۱۸ سالشه باهوشه و خوب معما حل میکنه توی نقش بازی کردن و تظاهر کردن عالیه همیشه سرخوشه اما دعوایی هم هست توی اولین دیدارش با ایوری مس*ت بود

۱۹ سالشه موهای بلوند و چشم های خاکستری داره محترم و با اعتماد به نفس و جذابه بزرگتر از سن خودش رفتار میکنه خیلی جدیه خیلی به ظاهرش اهمیت میده و همیشه مرتبه کسیه که طبق وصیت نامه ایوری رو به عمارت اورد

۲۵سالشه علاقه ای نداره موهای قهوه ای و چشم های ابی داره کمی برنزست و بدن عضلانی داره ریلکس و بیخیاله یه جا بند نمیشه و همیشه بیرون از خونست مثل کابوی ها لباس میپوشه دوست داره تکیه گاه باشه و از بقیه حمایت کنه

۱۷ سالشه پوست تیره و چشمای قهوه ای روشن داره خیلی باهوشه و معما هارو سریع حل میکنه خوش مشرب و شوخ طبعه همیشه سرش تو کار خودشه میونش با برادرش نش خیلی خوبه

قراره با این کتاب به دنیای اشراف زاده. و وایب زندگی تو یه قصر بزرگ داشته باشیم🌿✨ کلی شخصیت های مختلفکه هر کدوم رفتارو ویژگی های مخصوص خودشونو دارن…
عه اضافیه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوب بود
میگم نشر اذرباد بهتره یا نشر نون
چون میخوام جلد سوم رو بخرم فقط نشر اذرباد ترجمه کرده و نشر نون هنوز ترجمه نکرده
خیلی کتاب خوبیه اصن با این کتاب زندگی کرد
این کتاب اصن عوفففف.😔🤌
از نشر اذرباد بخونین از اول بهتره من اذرباد خوندم خوب بود
من خوندمش خیلیییی قشنگ بود🤝🏻
پیشنهادش میکنم
اما بنظرم نویسنده یکم جریانای دیگه رو زیادی وارد داستان کرد که باعث میشد ژانر کتاب از معمایی به مثلث/عقشی تبدیل بشه😭💔
اگه مثلث عشقی نمیشد واقعا بهتر میبود
قراره بخونمش بزودییی
عالیهه🤌✨