p۲ خاطرات باحال بلاگیون از دوران مدرسه رو داریم که دیگه پارت آخره و گه خواستم بسازم pبعدی رو تو بلاگ اطلاع می دم پس خاطرات باحالتون رو نگید و تا اون موقع نگه دارید !!!!!!
داستان این جوری شروع شد !
بالا رو بخون !
بعد بیا پایین !
16 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
21 لایک
اس 16 عررررررررررررررررر
من ک همش غش میکردم:/
بک میدممم!
پارت بعدی داره ماهم بگیم..؟
بگو !
منم بگم؟
بگو
عالی بود 💗 :>
مرسی ازتتتتت ✨️🍻🛐
واووووووو
🍻🛐✨️
خب
راستش من امسال که تموم شد چهارم بودم.و پنجمی ها و شیشمی ها مخصوصا شیشمی ها خیلی مارو اذیت می کنن🥰
شیشمی ها همیشه تو صف بوفه مدرسه ای ما جلو میزنن.یبار من و دوستم دو سه نفر مونده بود که تو بوفه نوبتمون بشه که چندتا از شیشمی ها ازمون زدن جلو و نوبت اونا شد🥰
ما هم که عصبانی عصبانی دوستم میگفت بریم به مدیرمون بگیم منم برای اینکه خودم رو باهوش نشون بدم و بگم که مثلا من ایده های خیلییی خوبی به ذهنم میرسه برای اینکه بقبه تو دردسر بیوفتن گفتم که خودم میدونم چیکارش کنم😔😂ادامه داره
بعد اون هی میگفتم بریم بگیم من هی میگفتم خودم میدونم چیکارش کنم😮💨😂
و در آخر چیزی به ذهنم نرسید همون گفتم که زنگ بعدی بریم به مدیرمون بگیم.حالا چرا گفتم زنگ بعدی چرا همین زنگ نریم؟چون گفتم خب اگه الان مریم فکر می کنن کاری به کارشون نداریم بعد که زنگ بعدی بگیم غافلگیر میشن😂
اینم روش من
من دارم شیشم میشم ولی کلاس دومی ها برام شاخ شونه میکشن🥰💅🏻
عالییییی!
منم بگم؟
بگو فقط تا p3 طول می کشه
بالاخره منتشر شد 🌱🍀
ارهههه✨️
باحال بود
دمت گرم
فداتتتت