4 اسلاید پست توسط: Sami🕸 انتشار: 3 ماه پیش 622 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

این داستان ها ترسناک نبوده و جنبه جنایی_معمایی دارد پس خیالتون راحت باشه و تا الان ۳ پارت منتشر شده لطفا رد نشه چون زحمت کشیدم



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (27)
  • عع منننن🤧😂

  • imageMely bug
    باز آمد بوی گند ماه مهر

    من سال پیش معمولا وقتی بعد از ظهری بودم چون مامانم بیرون بود بابام هم همینطور و هیچکس خونه نبود ترس داشتم
    همش حس میکردن چیز هایی رو
    صداهای ترسناک می‌شنیدم
    طوری که تمام چراغ هار رو روشن کردم و خوابیدم

  • image𝔻𝔸ℕ𝕀𝔸𝕃
    گرویتی فنه چهار آتیشه🌲🌠

    منم میگم منم بزار لطفا
    یه بار من داشتم با گوشیم کار میکردم و تلوزیون خاموش بود(شب بود)بعد یهو من چشمم خورد به تلوزیون که یهو یه چیز آدم مانند دیدم که کلاه و پالتو داشت و چون تلوزیون خاموش بود اونم سیاه دیدم بعد تا رومو برگردوندم نبود وقتی هم دوباره به تلوزیون نگاه کردم دیگه نبود از اون موقع دیگه یه فلش آوردم فیلم ریختم توش تا دیگه تلوزیون خاموش نباشه

  • imageBlue
    I'm true blue

    پشمام 😳
    این چی بود که دیدم من واقعا از این جور چیزا خیلی وحشت دارم

    • اگه یه داستان هایی میخوای که یه کوچولو شدتش کم باشه سری داستان هایی با چاشنی ترس رو ببین😁

  • imagefuntime foxy
    غمگین

    یه سری خونه مادربزرگم اینا رفته بودیم اونجا دیگه همون فهمیدیم که ج.ن داره همچین از موقع شروع شد که تو پارکینگ خونه اشون یه مرده شبیه اسب داشت رد میشد این توهم من نبود هم زمان هم من هم مامان بزرگم هو پدر بزرگم و مادر پدرم دیدیمش چنتا از همسایه ها هم این رو گفته بودن

  • عالی بود مثل بقیه ی تستها

  • image®ソニック
    شاد از وجود پزشکیان

    هر دوشون دقیقا یه صحنه رو دیده بودن...

  • image®ソニック
    شاد از وجود پزشکیان

    زیر زمین خونه مامان بزرگم اینا بود.وقتی رفتن زیر زمین دوتاشون با یه سری صحنه های خیلی ترسناکی مواجه شدن ! در زیر زمین به گفته ی خودشون طوری باز و بسته می شد که نگارkasy daro az posht gerfte bud و تمامی وسیله ها داشتن می افتادن! خواهرم رفت توی اینه توی زیرزمینو نگاه کرد و توی اینه چیزی ندید به جز gen! اره! خواهرم توی اینهgenدید!!!!و خب خلاصه دوتاشون جیغ زنون فرار کردن و اومدن بالا و قضیه رو واسه ی هممون تعریف کردن.جالب اینجاست که صدای باز و بسته شدن در و جیغ اونا بالا میومد...و از طرفی هم

  • image®ソニック
    شاد از وجود پزشکیان

    من خودم خاطره ی ترسناکی ندارم.من فقط یه بار خونه مامان بزرگم بودم که یه اتفاق ترسناک افتاد ولی من شاهدش نبودم و خواهرم و دختر خالم چرا چون توی زیر زمین خونه اتفاق افتاد و اونا هم توی زیر زمین بودن: فک کنم این اتفاق مربوط به یکی دو سال پیش میشه و یاحتی شایدم کمتر...من توی خونه مامان بزرگم داشتم فیلم سینمایی از تو شبکه نهال نگاه می کردم.خواهرم و دختر خالم چون اون فیلمو دوست نداشتن تصمیم گرفته بودن که خاله بازی کنن.تا اون جایی که یادم میاد اونا به یه گاز پلاستیکی احتیاج داشتن و اون گاز هم توی

  • imageOff😿
    off تا تابستون

    من هم بودددددمممم
    عالییی کیوتیییی پارت ۲ بازم میخوام باشمممم

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.