
امیدوارم خوشتون بیاد😘
سوبارو:خب خب همه بلندشید تا برای داداشام جشن بگیریم😃 شو:ولمون کن توروجان مادرمردت😐 ریجی:سوبارو امروز خجسته میزنی خبریه؟😐 سوبارو:خب معلومه تولد داداشامه☺️✨ شو:تو چرا میخوای بال دربیاری؟😐 *یکدفعه سوبارو یک لبخند عجیب میزنه همراه یک چهره عصبی!* سوبارو:مگه چیه؟😑 دارم شادی میکنم که تونستم بازم تو این سال ها کنار این خل مشنگای خبر اومده زنده بمونم😑👐🏻 بازم دلیل میخواید؟😐👊🏻 ریجی:نه نه ما همه قانع شدیم به خودت فشار نیار!😐✋🏻 سوبارو:بهتر!😑 خب من برم کیکو بیارم🚶🏼♂ پ.ن:بازم همون رفتاره مرموز ، نکن مورمورم میشه😑😂
*ریجی از جاش بلندمیشه* ریجی:خب برنامه از چه قراره؟🤔 شو:تولد اون سه تا کَتِه مَشنگاس😐💔 ریجی:هممممم یادم رفته بود!😐😑 *ریجی غرغر کنان میره سمت اتاقش* شو:چرا یدفعه خلوت شد!؟😐 *یکدفعه ریجی با یک کوله بار وسایل تزیینی میاد!* شو : اینا چیه؟😐 ریجی:وسایل تزیینی!😑 شو:اها نمیگفتی فکر میکردم وسایل مالیدنیه!😐 بگو میخوای چیکار این همه رو😐 میخوای کله عمارتو کاغذ رنگی برداره؟😐✨✨ ریجی : فقط خفه شو😑 پاشو برو بالا چهارپایه تا این اسکلای مشنگ نیومدن😑🗡
*شو میخواد فرارکنه!* ریجی : کجا باید کمک کنی همه اینارو اویزون کنم!😁 شو:یاسازنده تولد😐💔*شوبرمیگرده* شو : خب من احساس میکنم حالم بده!😓 ریجی : نکنه حامله ای و خبر نداریم؟😐 گمشو برو بالاااااا😡👊🏻 *ریجی میره سمت شو و هولش میده سمت چهارپایه تا بره بالا و اویزه هارو بچسبونه!* شو : دارم میمیرم!😐 ریجی : دارو میدم زندت میکنم😑🗡 شو : فلجم!😐 ریجی : فلجم کردی دِ برو بالا دیگه اههههه😑👊🏻 شو:خیله خب هول نده!😑 ریجی : آریگاتو گوزایماس😑👐🏻
*شو همه اویزه هارو چسبوند و بعدش میخواست بیاد پایین که پاش لیز خورد میخواست بیوفته که یکی ازاویزه هارو گرفت که باعث شد یکیشون کنده شه!* شو : الان واقعا ضربه مغزی میشدما😐 ریجی : تنبل بیعار از پس هیچکاری برنمیای😑 شو : آره دیگه خرت که از پل گذشت ما تنبل شدیم!😑 ریجی:ولش کن!😐 خوبه یکی از اویزه ها کنده شد!😐 شو:اصلا نگران من نباش حالم خوبه!😐😑💔 *یکدفعه همه اویزه ها کنده شد افتاد روسر شو و ریجی که کنار هم نشسته بودن روی زمین!*
ریجی : میدونستم اینطوری میشه!😑 شو : تو که میدونستی غلط کردی پدر منو دراوردی!😐👊🏻 ریجی : هوی هیچی نمیگم پرونشو!😐 💢*درحال کل کل کردن!*💢 *یکدفعه در عمارت باز میشه و ایاتو ، لایتو و کاناتو میان!* ریجی وشو : 😐😶 ایاتو : دارین چیکار میکنین تو روز تولد سرورتون؟😐✨ لایتو : اخی تو روز تولد ما اینا باهم خوب شدن؟ چقدر قشنگ😍🔥 کاناتو : لایتو-سان نمیخواستم اینو بگم ولی....خیلی چندشی😐💔 لایتو : چیشش...غیره اینه بگید😐 *همه با هم : غیره اینهه!😲 لایتو : یاجدم! این همه صدا ازکجا اومد!😐 ایاتو : سعی نکن سردر بیاری وگرنه سردرد میگیری مشنگ کلاه به سر😐👐🏻 کاناتو : چرا عمارت پر کاغذ رنگیه؟🤔 ریجی:خب ...!😬 ایاتو : مگه کوری؟😐 دارن عمارتو واس ما تزیین میکنن! ریجی:دارم واسه دله خودم تزیین میکنم!😑👊🏻 *همه پوکر😐* شو : پس تو مشغول باش!😐 *تا همه میخواستن متفرق شن سوبارو با کیک عصبی از اشپزخونه اومد بیرون!* همه خشکشون زد!😶
*اومد سمت سه قلوها!* ایاتو : فرارکنیم؟😶 لایتو : بنظرم الان فرار جایز است!😶 کاناتو : مارو بگیره تدی رو میکشه!😐 ایاتو:خفه شو کاناتو-کون!😑 کاناتو : خودت!😑👊🏻 *سوبارو جلوشون ایستاد!* سوبارو:خب الان وقتشه تولد بگیریم!😌 *همه رفتن نشستن روی مبل* *براشون اهنگ تولد خوندن!* ایاتو : خب بسه دیگه کاردوبدید!🙂 ریجی : ای کارد بخوره تو اون شیکمت یه دودیقه وایسا😑🗡 لایتو : بی احساس😢 کاناتو:سرم رفت!😑 ایاتو : پس کادوهامون چی؟😒👊🏻 شو : من بهتون یک شب خواب مجانی تو اتاقتون رو هدیه میدم😐💤 سه قلوها:ممنوننن!😑 ریجی : من چیزی ندارم ولی میتونم یک استکان چای بهتون بدم!😊 *همه درحال سوت زدن😗* پ.ن : اون قسمتی که به یویی چای دادو که یادتونه!😂 ایاتو : خب سوبارو...!😐👊🏻 سوبارو : یک هدیه ویژه دارم!😁 لایتو:اعع😏 کاناتو : چی هست؟😕 سوبارو : الان میخورینش😈 پ.ن:یه چیزی مشکوکه!😐🔞 *سوبارو بلندمیشه کیکو محکم میکوبه تو صورت ایاتو!* لایتو : 😂🤣 ایاتو : مرگ😐💢 *ایاتو دستشومیماله به لباس لایتو!* ایاتو:😂🙌🏻 لایتو : که اینطور!😏 *شروع میکنن به کیک پرت کردن!* سوبارو : عجب غلطی کردم!😑 ریجی:سوبارو کشتمت😐💣 شو : گفته باشم من عمارتو نمیشورمااا😑 ایاتو : بهترین تولد دنیا یعنی این😂✨
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود از خنده مردم
یه چیزی ریجی نه رجی
عالییییییییییییییی و خندهههه دارررر بودددددد😂😂😂😂😂
آریگاتووووووووووو
😘
😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂
حیلی خنده دار بود😁