25 فکت از لرد ولدمورت p2

این پست ادامه پست قبلی هست. در این پست دوازده فکت از لرد ولدمورت رو می‌خونیم.

12_ او به پارسلتانگ تسلط دارد. در بین استعداد های طبیعی بسیار ولدمورت، او همچنین می‌تواند از پارسلتانگ استفاده کند، همچنین به عنوان توانایی صحبت کردن با مارها شناخته می‌شود. به دلیل داشتن یک خط خون مستقیم به سالازار اسلایترین، او می‌توانست با مارها صحبت کند و آنها را قانع کند که از او اطاعت کنند. این دلیلی است که چرا ولدمورت ماری به نام « ناگینی » داشت که به او کمک می‌کرد قربانی ها را شکنجه کند و به آنها پایان دهد. هری هم می‌توانست به پارسلتانگ صحبت کند، زیرا قسمتی از روح ولدمورت را در درونش داشت. حداقل بودن یک هورکراکس برای یک جادوگر شرور، مزیتی دارد.

11_  ولدمورت به طرزی باورنکردنی باهوش است، ولی غرور او را کور کرد. قبل از دورانش در هاگوارتز، ولدمورت ذهن تیزی داشت. او خودش هنر های تاریک و اینکه چگونه بدون چوب دستی جادو کند را آموخت، ولی او همچنین مغرور بود. همانطور که همه ما می‌دانیم، غرور قبل از سقوط می‌آید. ولدمورت توانست مهاجم آینده‌اش را به دو نفر محدود کند، اما حتی نویل لانگ باتم را با وجود سهم برابر در مرگش در نظر نگرفت.  این به این دلیل است که او هری را خطرناک‌ترین می‌دانست زیرا شبیه‌ترین کس به ولدمورت بود.

10_  او نمی‌توانست بعد از مردن کاری کند. حالا، نابود کردن هورکراکس ها برای هری یک مشکل بود، یکبار در نسخه توهمی سکوی 3/4 9، ولدمورت روح کافی را برای اجرای عملیات برای رسیدن به مرحله بعدی موجودیت نداشت. ولی این فکری نیست که ولدمورت همه این سال‌ها در ذهنش داشت. در عوض، او به یک نوزاد بیچاره‌ی رقت انگیز تبدیل شد و برای همیشه همانطور باقی ماند. این به نوعی غم‌انگیز است، اما آیا این می‌تواند نسخه‌ای از جاودانگی باشد؟

9_ ولدمورت در تغییر شکل باورنکردنی بود. تغییر شکل هنر تغییر دادن شکل و حس یک شی به چیز دیگر است. درست مثل هر چیز دیگری، بنظر می‌رسد که ولدمورت در تغییر شکل شگفت آور است. برای مثال ، او برای مدت مشخصی ناگینی را به شکل باتیلدا بگ‌شات درآورد فقط در صورتی که هری پاتر به گودریک هالو برگردد. او همچنین حلقه آتش دامبلدور را به مار تبدیل کرد و به پیتر پتی گرو بازویی داد تا جایگزین بازوی از دست داده اش باشد.

8_ ولدمورت نمی‌توانست هری را کنترل کند. همانطور که می‌دانیم، ولدمورت یک له‌جی‌لی‌منس عالی است که قدرت کنترل و به اختیار گرفتن مردم را داشت، خب بیشتر مردم. به لطف سپر هری از عشق مادرش لیلی، او از کنترل شدن توسط ولدمورت در امان است. ولدمورت صدمه می بیند و حملات او توسط عشق لیلی دفع می شود و بنابراین نمی تواند از این طریق به ذهن هری حمله کند.  با این حال، ولدمورت می تواند به هری رؤیا هایی نشان دهد و به رؤیاهای او حمله کند تا او را متقاعد کند که پیشگویی خود را پیدا کند.  به نوعی اینها ترسناک تر هستند.

7_ شباهت او به هری، چوب دستی اش را ضعیف کرد. هر کسی که یک طرفدار مشتاق انتخاب چوب دستی باشد، می‌داند که ترکیب آن به شخصیت شما و نحوه فکر کردن شما بستگی دارد. نه فقط این ولی چوب دستی جادوگر را انتخاب می‌کند؛ به این معنی است که شباهت هری و ولدمورت در داشتن پر های دوقلوی دم ققنوس شگفت‌انگیز است. این شباهت نشان می‌دهد که در هسته چوب دستی هایشان، ولدمورت و هری به هم شبیه هستند. هرچند، این شباهت باعث به دردسر افتادن ولدمورت شد زیرا این چوب دستی ها نمی‌توانستند به یکدیگر یا اربابانشان صدمه بزنند. که باعث شد ولدمورت در نبرد با هری از چوب دستی دیگری برای صدمه زدن به او استفاده کند.

6_ ولدمورت روحش را به هفت قسمت تقسیم کرد. همه ما می‌دانیم که ولدمورت در بخش جادو و هنر های تاریک بسیار قدرتمند است. این مهارت و دانش به او این اجازه را داد که بتواند در مجموع روحش را به هفت قسمت تقسیم کند. شاید نیکلاس فلامل چیزهایی برای گفتن درباره آن داشته باشد. هورکراکس بودن هری غیر عمدی بود، ولی او هنوز حساب می‌شود. تقسیم کردن روح به هفت هورکراکس کاری است که بیشتر جادوگران پیش از ولدمورت انجام نداده‌اند؛ که ولدمورت را به جاودانگی برای مدتی نزدیک کرد.

5_ او قدرتمندترین جادوگر بود. تعجبی ندارد که ولدمورت قدرتمندترین جادوگر قبل از پایانش باشد. او در بیشتر زمینه های جادو عالی بود و از طرفی یک رهبر خوب بود. خب، پس چگونه توسط یک نوجوان شکست خورد ؟ ولدمورت چند نکته حیاتی را درباره هری نادیده گرفت، نویل و لحظات اصلی در سری داستان. چیزی که درنهایت باعث سقوطش به دست پسری که زنده ماند شد.

4_ او چهره خوبی داشته است. قبل از اینکه ولدمورت به یک کابوس ترسناک تبدیل شود، چهره خوبی داشته است. او چشمان تیز و ذهنی عالی داشت. بخاطر همین تعجبی ندارد که او یک دانش آموز ممتاز با دنباله رو های بسیار در هاگوارتز بوده و تحسین کنندگان زیادی داشته است.

3_ ولدمورت از یک جهت یک نوزاد بدون موی فلس دار بوده است. در طول وقایع جام آتش، پیتر پتی گرو و ناگینی با خون تک شاخ و زهر ناگینی یک معجون ساختند که ولدمورت را به بعد فیزیکی برگرداند. در هر حال، معجون سطح جادوی پایینی داشت، به خاطر همین به ولدمورت ظاهری رنگ پریده، شبیه به نوزاد با اندازه‌ای که اصلاً شبیه خودش نبود داد. ولدمورت هنوز هوش و حواس کاملش را داشت ولی ظاهر یک نوزاد را داشت.

2_ او حتی در هاگوارتز دنباله رو هایی داشته است. ولدمورت به سرعت جمعی از دنباله رو هایش را در هاگوارتز به دست آورد، او نمی‌توانست عشق را احساس کند پس این آدم ها دوست او نبودند، آنها بیشتر قلدرهای اسلایترینی بودند که انرژی گیرایی و آرمان های سنتی و افراطی اش را دوست داشتند. ولدمورت می‌توانست وقایعی را سازماندهی کند که شخصیت «دانش‌آموز ممتاز » او را تحت تأثیر قرار ندهد، اما همچنان قدرت داشت. بسیاری از این پیروان پس از فارغ التحصیلی به مرگ خوار تبدیل شدند.

1_ او حتی زمانی که یتیم بود هم تمایل به حملات پیاپی داشت. رفتار های سادیسمی ولدمورت خیلی زود خودشان را نشان دادند. او معمولاً برای بچه های یتیم خانه قلدری می‌کرد و آنها را شکنجه می‌داد، دو نفر از آنها به قدری وحشتناک مورد آزار قرار گرفته بودند که از گفتن اینکه ریدل چه بر سر آنها آورده است خودداری کردند. اگر دنبال نشانه های هشدار دهنده می‌گردید، این‌ها می‌تواند مثال هایی باشند. نه فقط این، بلکه ریدل معمولاً اشیایی را از قربانیان می‌گرفت که برایشان ارزشمند بود، ترجیح می‌داد آنها را به عنوان غنیمت نگه دارد. نه فقط این بلکه او وقتی حقیقت را درباره میراث ماگلش شنید، بی‌درنگ در زمانی که یک نوجوان بود به پدر و کل خانواده پدرش پایان داد.

متن توسط خودم ترجمه شده پس لطفاً کپی نکنید. منبع : thegamer.com خوشحال می‌شم به پست های دیگه من هم سر بزنید. لایک فراموش نشه.