پرسفونه، ملکه‌ی دنیای مردگان

پرسفون یکی از جذاب‌ترین و پیچیده‌ترین چهره‌های اساطیر یونان است. او دختر زئوس، پادشاه خدایان، و دمیتر، الهه کشاورزی و باروری است. او همچنین همسر هادس، ارباب دنیای زیرین و ملکه مردگان است. او چگونه به این نقش دوگانه رسید و چه چیزی را در مورد شخصیت او آشکار می‌کند؟

شخصیت پرسفون؛ پرسفون کیست؟ داستان پرسفونه یا پرسفون با ربوده شدن او توسط هادس آغاز می‌شود که عاشق زیبایی او شده بود و می‌خواست او را عروس خود کند. در حالی که پرسفونه در چمنزار مشغول چیدن گل بود، هادس او را مخفیانه به قلمرو تاریک خود برد. دیمیتر که بسیار به دخترش نزدیک بود، از ناپدید شدن او ناراحت شد و همه جا به دنبال او بود. او وظایف خود را به عنوان یک الهه نادیده گرفت و باعث خشک شدن محصولات و گسترش قحطی در زمین شد.

در همین حال، پرسفونه در دنیای اموات ناراضی بود، جایی که از خوردن یا نوشیدن خودداری می‌کرد. دلش برای مادر و نور خورشید تنگ شده بود و آرزوی بازگشت به عالم بالا را داشت. با این حال، او جذابیت عجیبی نیز نسبت به هادس احساس می‌کرد که با او با احترام و مهربانی رفتار می‌کرد. او شگفتی‌های قلمرو خود را به او نشان داد و تختی را در کنار خود به او پیشنهاد داد. او همچنین یک انار به او داد، میوه‌ای که نماد ازدواج و باروری بود.

دیمیتر به خاطر از دست دادن دخترش ویران شده بود و همه جا به دنبال او می‌گشت. او از وظایف خود به عنوان الهه محصولات و برداشت غافل شد و باعث قحطی و خشکسالی در زمین شد. زئوس مداخله کرد و هرمس، خدای پیام‌آور را فرستاد تا هادس را متقاعد کند که پرسفونه را رها کند. هادس موافقت کرد، اما قبل از اینکه او را آزاد کند، او را فریب داد تا چند دانه انار بخورد، که پرسفون را برای همیشه به دنیای زیرین پیوند داد. طبق قانون باستانی، هر کسی که در دنیای زیرین چیزی می‌خورد یا می‌نوشید، باید برای ابدیت در آنجا می‌ماند.

سپس زئوس مصالحه‌ای ترتیب داد: پرسفونه بخشی از سال را با هادس در عالم اموات و بخشی از سال را با دمتر بر روی زمین می‌گذراند. پرسفونه این ترتیب را پذیرفت و زمانی که با دمتر بود الهه بهار و تولد دوباره و زمانی که با هادس بود الهه مرگ و زوال شد. او یاد گرفت که بین دو نقش خود تعادل برقرار کند و از هر دو جنبه زندگی قدردانی کند. او همچنین عاشق هادس شد که به استقلال و قدرت او احترام می‌گذاشت. او شریک و مشاور وفادار او شد و به هادس کمک کرد تا بر روح مردگان حکومت کند.

داستان پرسفون اغلب به عنوان استعاره‌ای از چرخه زندگی، مرگ و تولد دوباره دیده می‌شود که طبیعت و وجود انسان را مشخص می‌کند. پرسفون نمایانگر هر دو جنبه تاریک و روشن زندگی است، هم غم و هم شادی که با تغییر و دگرگونی همراه است. او همچنین نمادی از قدرت زنان است، زیرا از یک قربانی ربوده شده به یک فرمانروای قدرتمند جهان اموات تبدیل شد. او به عنوان الهه گیاهان، غلات، گل‌ها و میوه‌ها و همچنین محافظ مردگان و واسطه بین جهان بالا و پایین مورد احترام بود.