وضعیت اسنیپ و جیمز اون دنیا

روز اول اسنیپ وارد یه جای روشن میشه و کلی آدم میبینه که قبلا دیده بود ازبین اینهمه آدم دوس داشت اول از همه لی لی رو ببینه🥰 ولی بجاش جیمز رو دید😞 جیمز از دیدن اسنیپ خیلی خوش حال بود ولی اسنیپ آنچنان خوش حال نبود😅

اسنیپ:سلام جیمز چطوری امیدورام خوب نباشی🤣 جیمز:سوروس دلم برات تنگ شده اسنیپ:ولی من نشدم حالا خفه شو بگو که لی لی کجاست😅 جیمز:اممم... جیمز:راستی بگو ببینم بلایی سر هری نیاوردی اسنیپ:خیالت راحت حالش خوبه

اسنیپ:حالا با زبون خوش بگو لی لی کجاست میخوام ببینمش جیمز:چیز عه... یهو لی لی از کنار چندتا درخت بلوط اومد تا دید اسنیپ جلوش وایستاده بدو بدو رفت سمش گرفت بقلش کرد اسنیپ هم همینطور دوتاشون با دیدن هم گریه کردن لی لی:سوروس... اسنیپ:لی لی من... لی لی: ببین امم...هری...حالش چطوره اسنیپ:خوبه نگران اش نباش لی لی:خب تو چرا مُردی اسنیپ:ولدمورت لی لی:آهان جیمز:سوروس چطوره بیای کلی چیز هست که میخوام بیبینی

لی لی و اسنیپ همراه با جیمز رفتن یه خونه ی عجیب شبیه قلعه اسنیپ در رو که باز کرد با بزرگترین کابوس اش روبرو شد همه بودن دابی،سدریک،لوپین و ... لوپین:اسنیپ چطوری؟ اسنیپ:خوب نیستم لوپین:چی میخوای دیگه هم لی لی پیشته هم دامبلدور البوس:سوروس چطوری؟ اسنیپ دوست داشت خودش با لی لی تنها باشد چون کلی حرف داشت ولی گیر لوپین افتاده بود لی لی:سوروس بیا یکم تافی کرم دار بخور اسنیپ:ممنونم لی لی گشنه ام نیس

بعد از چندین ساعت دشوار بالاخره اسنیپ هرچی حرف داشت رو به لی لی زد لی لی:چقدر حرف داشتی اسنیپ: آره راستش... جیمز:عه اینجایی بیا باهات کار دارم لی لی:الان آخه جیمز:بیا اسنیپ و جیمز رفتن یه اتاق خلوت اسنیپ:چیکار ام داری؟ جیمز:ببین من خوشتیپ ترین اسنیپ:واستا واستا من تو جذاب تر ام جیمز:من گفتم خوشتیپ تو خوشتیپ نیستی😡 اسنیپ:جیمز... جیمز:آخه کجات جذابه اسنیپ هوس کرده بود که جیمز رو بکوبه به دیوار اسنیپ:خفه شو جیمز😡