......
از زبان نویسنده*
جسیکا قطار را دید،با هیجان سمت قطار رفت،قبل وارد شدن نفس عمیقی کشید،سپس وارد قطار شد،هری به سختی وسایلش را وارد قطار کرد،چشمانش را برای هری چرخاند و بدون اهمیت از او دور شد،دنبال کوپه ای خالی بود،بیشتر کوپه ها پر بود و جایی برای او نبود،ناگهان یک کوپه را دید که درش باز بود،سریع سمت آن کوپه دوید تا کسی زودتر از او وارد کوپه نشود،نمیخواست آن کوپه دیگر پر شود،اما با کمال تعجب کوپه خالی نبود!
جسیکا پسر مو خاکستری را مشاهده کرد که در کتابی غوطه ور شده بود و توجه او به طور کامل در صفحات پیش رو جذب شده بود.
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
به خاطر وایب جسیکا که شاسد مربوط به چشماش باشه....چون قرمزه فکر کنم جسیکا گریفیندوریه 🧐
چرا احساس می کنم که ادوارد رو جسیکا ک.ر.ا.ش زده ؟! 🤣💔
ادوارد چقدر ک.ر.ا.ش.هههههههههههههههههههههههه 😆💚
بالاخره اومددددددددددددددددددددددد 😆💚
یسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس 😆💚
ولی فقط تو نیستی😔
منم بودم....
هعی
هورا پارت جدید 😅
✔️