این داستان واسه کسایی هست که عاشق چیزای ترسناک هستن البته زیادم ترسناک نیس ولی امیدوارم از خوندنش لذت ببرید😉
چند سال قبل، حادثه وحشتناکی در ارتباط با یک روح برای دو مرد جوان رخ داد. آن دو که آدریان و لئو نام داشتند، حدود ساعت یک نیمه شب به خانه برمیگشتند. در آن ساعت از شب، هیچ وسیله نقلیهای در جاده به چشم نمیخورد. آدریان رانندگی میکرد و لئو کنارش نشسته بود. آدریان با سرعت مجاز میراند و پیچهای تند را به آرامی پشت سر میگذاشت.
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
21 لایک
یا ریش مرلین، دامبلدور و ریش نداشته ی ولدرمورت
اصلا ترسناک نبود بیشتر خنده دار بود.بنظر من باید بعدش یه ماجرایی داشته باشه نه اینکه زن دنبالشون اومد و بعد اون قضیه رو به آشنا ها گفتن و تموم؟؟
حالا خوبه ترسناک نبود ناظرش یبار ردش کرده بود😭😂💔
پناه بر ریش دامبلدور....
🖤😂😂
نه نه مرلین بود😂🤝
یا خداااا
😁😂💔