ناظر عزیز این پست مخصوص کاربر های دسته « اوتاکو و انیمه » ست و تمام خواب ها درباره انیمه هاست🥲 ممنون میشم منتشر کنی
رفقا پارت ۳ هم خواهیم داشت پس منتظر باشیددددد
22 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
99 لایک
واییییی پوستر>>
من آدم با استعدادی نیستمههههتستستس
دیووونننن>>
عالی بود. از خنده مردم خسته نباشی گیلی سان
ادامه خواب پر محتوایم:
بعد دازای میگه برو بخواب فردا زود پاشی و بعد رامپو عینکش رو میزنه میگه:معلم کلاست قراره خیلی بد باشه.....
و من هم سکته ناقص میزنم و میگم وایییی حالا چی کار کنم؟!!!!
بعد رامپو میگه بیا چیپس بخور🤣😐
دازای میگه اشکال نداره که...بعد شهید کونیکیدا میگیره دازای رو میزنه میگه سر به سر بچه نزار......
دیگه نمیتونم چی میشه فقط میدونم خوابم فعلا فعلا ها ادامه داره مثل انیمه هر شب دارم یه قسمت رو میبینم🤣
فردا میام ادامش رو میگم😑
یکی از خواب های با محتوا ی من:
اکوتاگوا اژانس رو رو دعوت کرده بود به کافه و خب همه داشتن یه چیزی میخوردن و اینا(چرا اکوتاگوا؟ ) بعد من خدمتکاری بودم که دارای هی ازش دخواست خود کیلی میکرد و خب اونا یه چیزی سفارش دادن من هم اومدم بیارم واسشون. من که اوردم اکوتاگوا میگه به من دازای کو؟ من میگم نمیدونم بعدفضای خواب عوض میشه و میبینیم تو عروسی ی فامیلمون که قراره اخر ماه بریم هستیم:وهمه دارم میرقصن ولی کیم کارداشیان نشسته به من نگاه میکنه و در اخر بهم میگه فردا مگه اول مهر نیست؟
تو مدرسه نمیری؟ب....
توجی به ایران حمله کرده لوید و یور و انیا داران باهاش میجگن اخرسر لوید یور انیا میمیرن منم مثل بز داشتم نگاه میکردم😃
راستی یه سوال اسم کاراکتر کاور سه تا پست اخرت چیه؟چه قدر شبیهه مافومافوعه.
دیون هارت از مانهوا من همچین شخص با استعدادی نیستم
🥲👍
مرسی که معرفیش کردی دوست دارم بخونمش ولی برو سرچ کن خیلی شبیه مافومافوعه انگار که نوجوونی اون میشه مافومافو
وای خیلی خوب بودن - فقط خواب تو - یبار خواب دیدم من با دازای افتادم توی یه مدرسه ای چیزی هستم میخوام سوکوکو رو بهم برسونم.منتها نمیدونم چرا چویا یجوری بیست چهار ساعته فرار میکرد انگار برگرده میمیره یا یه همچین چیزی خیلیم بدبخت بود بچم گشنه مونده بود(حالا خوبه روش کراشم این خوابا رو میبینم) بعد دازای یه ویفر داد من رفتم یه جایی مثل ناهارخوری مدرسه روی یه میز فلزی نشستیم به چویا ویفر رسوندم.
یبار دیگه هم خواب دیدم دارم به خودم که جلوی لپتاپ روی صندلی نشستم دارم انیمه میبینم نگاه میکنم.اصلنم نمیدونستم چی دارم میبینم فقط میدونستم انمیست.
منم موقع وان پیس دیدن تازه برام اسپویل شده بود که ایس میمره بعدش خداب دیدم عروسی یه دزد درییایی چیه دعوت شدیم کل تالار شبیه اسکله بندرگاه بود همه کشتی ها شونو گترک کرده بودن منو لوفی و ایس دنبال یه کشتی میگشتیم یه مهمونی بود ظاهرن بعد به ایس گفتم یه کاری کنه از پشتم اتیش در بیاد یهو ویشش مثل هواپیما پرواز می کردم ندیدمش دوباره فرود اومدمیهو نمی دونم چی شد منو لوفی و ایس داشتیم حاسوس درکاون می کردیم یهو بعدش منو ایس تو یه کوچه ای تاریکی نزدیکای تلار بودیم رفتیم تو لوازم تحریر ایس می خواست برام
ادامش
برام قاب الماسی بخره می خواست برشداره واسه همین گوشی و کارت شو داد دستم
کارتش پتسارگاد بود اسم واقعیش یعنی پردگاس دی ایس نوشته بود و گوشیش ایفون ۱۳ پرو خاکستری بود🤣
خواب دیدم رانپو و دازای و پو سوار یه پیکان اومدن سوپر مارکت بعدش دازای بهم گفت میخوای دو/ست دخ/ترم بشی منم خوشحال شدم بعد یهو دختر عمم منو کرد تو گونی گفت دازای واسه اونه نه من🗿💔
وای یعنی لو رفتم؟
اخه تو یکی از خوابام داشتم دو*س*ت*دختر دازای رو تو گونی میکردم🤣
پس کار تو بود ملعون🤧💔
خب من هرشب خواب میبینم با اوبانای چیز میکنم فقط هم اوبانایه😂🖐