
ناظر عزیز این پست مخصوص کاربر های دسته « اوتاکو و انیمه » ست و تمام خواب ها درباره انیمه هاست🥲 ممنون میشم منتشر کنی
22 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
128 لایک
خواب من یجوری بود انگار اولش داشتم از مدرسه بر میگشتم بعد یهو یه در باز دیدم که اونورش مدرسه فورین(انیمه بادشکن) بود بعد رفتم داخل اول که هیچکی جوابمو نمیداد بعد که تک تک رفتم سراغشون هیچکس محل نذاشت 😅
ینی شانسو ببین رفتی توی یکی از انیمه های مورد علاقت و هیچکی محل بهت سلام هم نمیکنه🥲
من یه خواب +18 با یه یاروی تومو چان نامی بود که نفهمیدم دختر بود یا پسر....
آخرش رفتم سرچ کردم دیدم واقعا هست... انیمه ی توموچان دختره 🙈🙈🙈🙈🙈
یه بار خواب دیدم دارم با دازای حرف میزنم،مافیا منو میدزده.بعد آکوتاگاوا میاد یه نامه که واسه مافیای بندر اومده رو میخونه که مطلب نامه اینه:"با نوشتن اسم یک مارلیایی در دث نوت به ما یگریست ها ملحق شوید🤡"
من تازه که اوشی نوکو دیدم خواب دیدم دارم با دوستم میرم پارک یهو کانا اومد گفت تو را مورد لطف خود قرار داده و شاید بخورم و جالب اینه که هر جا میرفتم روبی داشت دنبالم میومد میگفت میدونم داداشمو دوس داری میدونم
و قیافه ی آکوا از دور😐
من خواب دیدم تایتان ها حمله کردن بعد دوستم اصرار میکرد بریم اون وسط قهوه بخریم😃💔
خواب پر محتوا:
حیوون خونگی لیوای باب اسفنجی بود داده بودش به ارن، باهاش پنجره های یه قلعه رو تمیز کنه
تنها خواب ترکیبیای بود که دیدم
واییییی پوستر>>
من آدم با استعدادی نیستمههههتستستس
دیووونننن>>
عالی بود. از خنده مردم خسته نباشی گیلی سان
ادامه خواب پر محتوایم:
بعد دازای میگه برو بخواب فردا زود پاشی و بعد رامپو عینکش رو میزنه میگه:معلم کلاست قراره خیلی بد باشه.....
و من هم سکته ناقص میزنم و میگم وایییی حالا چی کار کنم؟!!!!
بعد رامپو میگه بیا چیپس بخور🤣😐
دازای میگه اشکال نداره که...بعد شهید کونیکیدا میگیره دازای رو میزنه میگه سر به سر بچه نزار......
دیگه نمیتونم چی میشه فقط میدونم خوابم فعلا فعلا ها ادامه داره مثل انیمه هر شب دارم یه قسمت رو میبینم🤣
فردا میام ادامش رو میگم😑
یکی از خواب های با محتوا ی من:
اکوتاگوا اژانس رو رو دعوت کرده بود به کافه و خب همه داشتن یه چیزی میخوردن و اینا(چرا اکوتاگوا؟ ) بعد من خدمتکاری بودم که دارای هی ازش دخواست خود کیلی میکرد و خب اونا یه چیزی سفارش دادن من هم اومدم بیارم واسشون. من که اوردم اکوتاگوا میگه به من دازای کو؟ من میگم نمیدونم بعدفضای خواب عوض میشه و میبینیم تو عروسی ی فامیلمون که قراره اخر ماه بریم هستیم:وهمه دارم میرقصن ولی کیم کارداشیان نشسته به من نگاه میکنه و در اخر بهم میگه فردا مگه اول مهر نیست؟
تو مدرسه نمیری؟ب....
کیم کارداشیان😭؟