هماهنگی حقیقی پارت ۱

صبح از خواب بیدار شدم گوشیمو برداشت چک کنم که یه فکری به سرم زد. الان پیش فصل بود و میشد تیم فوتبال ساخت فرصت هم تا ۲ روز دیگه تموم بود.

سریع برداشتم به چند نفر که می‌شناختم زنگ زدم قرار شد یه تیم فوتبال بدیم واسه مسابقات استانی بعدش دیدم یه تور پیش فصل میبرن آمریکا با بزرگترین باشگاه های جهان مسابقه منم فرصت خوبی دیدم و تیم رو ثبت نام کردم و قرار شد سیزدهم ، شانزدهم و نوزدهم با تیم های اینتر میلان ، آرسنال و بازل مسابقه دوستانه داشته باشيم. برداشتم رفتم تو هوش مصنوعی و یه لوگو واسه تیممون ساختم.

خب اون عکسی که می‌بینید لوگوی تیم شد و یه بلیت واسه شب گرفتیم تا بریم آمریکا و شب پرواز کردیم سمت آمریکا و فردا ساعت ۴ بعد از ظهر تو هتل بودیم و یه زمین تمرینی اجاره کردیم و رفتیم تمرین. من رفتم پیش مدیرعامل و پرسیدم کیت چی میشه؟ گفت با شرکت اره‌آ توافق کردند و قراره لباس هامون رو تهیه کنه. منم رفتم سراغ تمرین

ولی خب اونجور که فکر می‌کردیم میش نرفت‌. تیم ما خیلی پول کم داشت و بازیکنا هم خیلی اشتباه میکردن مخصوصا عارف و طاها ولی سپند و امیرمهدی هممون رو تحت تاثیر قرار دادند و خیلی خوب کار میکردن. بابام هم که مربی تیم بود گفت تا فردا ترکیب مسابقه بعد رو میچینه. منم واقعا واسه تیم نگران بودم شک نداشتم میریم پیش اونا و خیلی بخوایم خوب نگاه کنیم ۷_۰ میبازیم ولی نگران نبودم چون مسابقات اصلی داخل لیگ استانی بود و بازی ها ساده تر بود.

ولی خب باز هم تیم ما نسبت به تیم های دیگه خیلی گدا و فقیر بود تازه بازیکنا هم فقط ۱۱ تان. همون ۱۱ تایی که تو ترکیبن قرارداد همه هم ۲ سال دیگه تموم میشه و اگه پول تمدید تیم نداشته باشه تیم منحل میشه‌.