غروب خونین در توصیف پسری به اسم کوبا شکل گرفته که سالها در پی انتقام از قاتل خانواده اش دست به هرکاری زده و بی وقفه تلاش کرده اکنون ببینیم پسر بچه داستان ما چه خوابی برای قاتلان بیرحم دیده!!
دست لرزونمو کنار سینک گذاشتم و با دست دیگم چند مشت آب به صورتم زدم
تو همون حالت بدم خشک شده بود که با صدای زنگ در به خودم اومدم
به سمت در رفتم و از چشمی نگاه کردم
با دیدن رایدن نفس حبس شدمو رها کردم و قفل درو باز کردم
داخل اومد و مثل همیشه نگاه دقیقی به اطراف انداخت و با آنالیز قیافم گفت_چی شده؟ خواب بد دیدی؟!
روی کاناپه نشستم و با بیحالی گفتم_آره گمونم یه کابوس دیدم،کابوسی که هفت ساله آزارم میده!
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)