خاطرات ترسناک اینبار از زبون کاربرا🫴 لطفا رد نشه چون واقعا چیز بدی نداره
I'M NEXT TO YOU
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
174 لایک
من فرار کردمو رفتم بغل مامانم!
هیچکس خرفمو باور نمیکنن و همه میگن خواب بوده اما واقعا این اتفاق افتاده:)
تنها خاطره ای که از دوسالگیم یادمه!
واسه همه بچه ها تولد یه سالگیشونو خیلی بزرگ برگزار میکنن ولی من مادر بزرگم فوت کرد و متاسفانه نشد واسه همین پدر و مادرم تصمیم گرفتن که تولد دوسالگیمو برگزار کنن و کلی مهمون دعوت کنن خب من توی حال بودم و عکس مامان بزرگم رو دیوار اتاق خواب که روبه روی حال بود نصب شده بود.
یه انرژی خاصی که هنوزم میتونم حسش کنن و یادمه رو حس کردم و رفتم تو اتاق خواب و نثل دیوونه ها به قاب عکس زل زدم!
یه دفعه مادر بزرگمو دیدم که دستاشو برام باز کرده بود و بهم میگفتم بیا بغلم! اما
اگه من داستانامو بگم منم میزاری؟
یه بار تو خونه تنها نشسته بودم و با تبلتم بازی میکردم که یهو یه نفر گفت آیرین بیا تو اتاق منم رفتم بعدش یادم افتاد که تو خونه تنهام خیلی ترسیدم، اونقدری که گریه ام در اومد تا وقتی مامانم بیاد تلویزیون روشن کردم و چراغا رو هم روشن کردم یه چاقـ*و هم گرفتم دستم😬😂از اون موقع تا حالا دیگه برام هیچ اتفاقی نیفتاده فقط کابوس دیدم🙁
ولی آخری...
آره دیگه
4امی خیلی ترسناک بود
میدونمم
توی نظرسنجیت خاطرمو گفتم!
ممنونم ♥️
میشه لینک پروفایلشو تو پیویم بفرستی؟(نتیجه)
توی قسمت جستجو بخش کاربرا اگه بنویسی تستچی برات میاره
میگم شاید ممد نباشه چون یکی بالایی هم گفت._.
نه خودشه خیالت راحت
من چک کردم
رو بیوشم نوشته مدیر سایت
ادکی
گاهی وقتا وقتی تو خونه تنهام پیش میاد که در اتاقم بسته میشه،جوری مثلا باد یا اینجورچیزا بزنه نه آروم جوری که یکی داره میبنده درو
اون ممد نی مطمئنم شک ندارم
جالبه رو بیو شم نوشته مدیر سایت
اره
ممد بود داداش
اره🤣🤣