🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷
لیبرتی:مادرم را دیدم! کمی نزدیک تر رفتم خشکم زده بود مادرم همین پریروز فوت کرد پس اینجا چیکار میکند درحالی که میخندید لیبرتی دندان هایش را دید دندان های زیبایی داشت ولی دندان های مادرش زرد و خراب بود کمی نزدیک تر رفتم و دیدم کمی چشم هایش نزدیک است شاهزاده لیبرتی را دید و میخواست نقشه اش را اجرا کند پس به سمت لیبرتی رفت و گفت : سلام من شاهزاده لئوناردو هستم و فکر میکنم شما شایستگی برای همسری
من رو داشته چون شما بسیار زیبا .... شاهزاده همینطور به صحبت های خود ادامه میداد و لیبرتی به اون خانم نگاه میکرد. لیبرتی گفت : شاهزاده میشه لطفا فردا درباره اش حرف بزنیم خیلی خسته هستم .
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
داستانت عالیه:)
همینجوری با اشتیاق ادامه بده ❤️🩹
از خودت بهترین نویسنده رو بساز 🍁
هیچوقت نام امید نشو ،
چون با کمی تلاش
میتونی بهترین خودت باشی 🌷
همیشه تلاشت رو ادامه بده تا به اهدافت برسی🥹
با آرزوی موفقیت : لونا 🌻
ممنان🪻🪻🪻🪻😃😃😃
خواهش 🌷🌷🌷
سلااممم عالی بود
تبلـ یغ نیست، توی ن.ظرسنجیم مهمونیه خواستی میتونی بیای🎀
حتما🪻🪻🪻