مین سونگ هی...بقیه رو خود ببین
شهربازی بودین..از زبان خودت: از ترن هوایی پیاده شدیم...پاهام سست شده بودن....ولی بازم میخندیدم...اعضا هم حالشون بد شده بود...خیلی خنده دار شده بودن...من حالم خوب بود،..پس من رفتم که واسه همه آبمیوه بخرم. جلوی مغازه بودم که یه مرد اومد کنارم و خواست آبمیوه بخره... چشماش برام آشنا بود...ولی تا حالا ندیده بودمش...شونش خورد بهم و گفت ببخشید..ولی تا منو دید فرار کرد...
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
جدیداً یه تست گذاشتم تو صفه...بگ گراند خوشگل از پسراست.....کم گذاشتم که اگه خوشتون اومد بگین بیشتر بذارم 🧑🏻✊🏻
خیلی هم عالی👌🏻🥰😊❤
🤗🤗🤗🤗🤗🤗
منتظر بعدی هستم بنویسش
منتظر باش 😈✋🏻 داخل صف قرار گرفته....
عه جدی....چقدر خوب باشه...🧑🏻✋🏻
پارت بعدیییییییییییی
راستی رمان بخوای بخونی ارزوی پنهان رو پیشنهاد میدم چون بی نظیرههعععععععع اجی shailan نویسندشه که همه نویسنده های تستچی طرفدارشن
میشه منو بهش معرفی کنی تا من بتونم تست هاش رو ببینم؟؟؟