خلاصه داستان: خلاصه داستان: کارلا و دیوید از هم ط..لاق میگیرند و مایکل در کنار دیوید و ماریا در کنار کارلا میماند و هیچکدام از این دو کودک چیزی از این جدایی به یاد نمی آورند.ماریا که هیچ کدام از اتفاقات را به یاد نمی آورد با مادر و ناپدری اش زندگی میکند تا اینکه روزی بر اثر تصادف حافظه اش پاک میشود و باید زندگی جدیدی را آغاز کند که با مایکل بدون اینکه که بداند برادرش است آشنا میشود و...
کارلا:امروز روزیه که بالاخره بچه هامون به دنیا میان من واقعا خوشحالم دیوید😍دیوید: من هم خوشحالم عزیزم. بالاخره ما مادر و پدر میشم. مادر و پدر دو تا بچه وروجک. کارلا: بهتره زود تر بریم بیمارستان من خیلی درد دارم. دیوید : اوه باشه بیا بریم" داخل بیمارستان" پرستار: آقای اسمیت دوقلوهای شما به دنیا اومدن بهتون تبریک میگم.دیوید: خیلی ممنونم از شما خانم پرستار.
کارلا مرخص میشود.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
24 لایک
اضتراب نه
اضطراب
اوه
اره اشتباه نوشتم😔👍👍
مشکلی نیست 🙂
🫠🫠🫠
سلام . 10.000 تا سکه قرض میدی؟ پس میدم .
سلام
من خودم هم امتیاز کم دارم
عاللی بود🫶
منتظر پارت بعدی ام
مرسی
تو صف بررسیه
عالییی
ممنونمممم
زیبا بود 👌🏻
مچکرم خوشگلم 💖💖💖💖
😽🤍✨
میشه یکم آروم آروم داستانو ادامه بدی اخه داستانت خیلی قشنگه و حیف که خلاصه شده 💔
اولش رو یه خورده خلاصه کردم ولی بعدش آروم آروم پیش میبرم حتما
عالی ❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
منتظر پارت بعد میمانیم ✌️✌️
مچکرم
داستانت عالیه:)
همینجوری با اشتیاق ادامه بده ❤️🩹
از خودت بهترین نویسنده رو بساز 🍁
هیچوقت نام امید نشو ،
چون با کمی تلاش
میتونی بهترین خودت باشی 🌷
همیشه تلاشت رو ادامه بده تا به اهدافت برسی🥹
با آرزوی موفقیت : لونا 🌻
چقدر مهربونی :))))❤️🔥❤️🔥❤️🔥
مرسی عزیزم 💐
ممنونم پریزاد💗
خواهش می کنم شاپرک ❤️🩹
فرشته💖💖💖💖💖💖لوناا
الهه ❤️🩹❤️🩹❤️🩹❤️🩹❤️🩹تو
پرنسس💙💙💙💙💙💙💙تو
پری❤️🩹❤️🩹❤️🩹❤️🩹تو
کم آوردممم
زیبارو💗💗💗تو
منمممم
پریزاد ❤️🩹❤️🩹❤️🩹❤️🩹 تو
فرست🤣
😂👍