
سلام امروز با یه تست اومدم درباره ناتان هیل. یکی از بزرگ ترین جاسوسان سیا. فکر می کنی الکی هست ، پس چرا معطلی تو اینترنت سرچ کن تا ببینی. حالا برویم برای تست.

ناتان هیل (6 ژوئن 1755 - 22 سپتامبر 1776) ، قهرمان رسمی ایالت کنتیکت ، زندگی کوتاه اما تأثیرگذاری داشت. پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه ییل در سال 1775 ، هیل به عنوان یک معلم مدرسه استخدام شد و بعدا به هنگ 7 کانتیکت پیوست. هنگامی که ارتش قاره به شخصی احتیاج داشت تا از پشت خط دشمن اطلاعات جمع کند ، هیل داوطلب شد. در عرض یک هفته ، او دستگیر و به دار آویخته شد. وی به عنوان یک قهرمان جنگ انقلابی به یادگار مانده است و شاید بیش از همه با این جمله شناخته شود: "من فقط پشیمانم که برای کشورم فقط یک زندگی دارم."

پسر دوم ریچارد هیل و الیزابت استرانگ هیل ، ناتان هیل در کاونتری ، کنتیکت واقع شد. پدر و مادرش پوریتان سرسخت بودند و تربیت او یک جوان معمولی در نیوانگلند در 18 بودهفتم قرن. ریچارد و الیزابت ناتان را به مدرسه فرستادند و ارزشهای یک آموزش کامل ، سخت کوشی و تقوای دینی را به او القا کردند. وقتی ناتان هیل چهارده ساله بود ، او و برادرش انوخ به کالج ییل رفتند و در آنجا مباحثه و ادبیات را آموختند. ناتان و انوخ هر دو عضو انجمن مخفی Linonia بودند ، یک باشگاه مناظره در ییل که به طور منظم برای بحث در مورد موضوعات کلاسیک و معاصر تشکیل جلسه می داد. یکی از همکلاسی های نیتان در ییل بنیامین تالمدج بود. Tallmadge سرانجام با سفارش جورج واشنگتن ، حلقه جاسوسی کالپر را به عنوان مدیر برنامه ریزی آمریکا در اختیار گرفت. در سال 1773 ، ناتان هیل در 18 سالگی با درجه ممتاز از ییل فارغ التحصیل شد. وی به زودی به عنوان یک معلم مدرسه در شهر East Haddon استخدام شد ، سپس به مدرسه ای در شهر بندر نیو لندن رفت.

سال 1775 ، دو سال پس از فارغ التحصیلی هیل از ییل ، جنگ انقلابی آغاز شد. هیل در شبه نظامیان محلی خود ثبت نام کرد و در آنجا به سرعت به درجه ستوان ارتقا یافت. اگرچه شبه نظامیان او به محاصره بوستون منتقل شدند ، هیل در نیو لندن ماند. قرارداد تدریس وی تا ژوئیه 1775 به پایان نرسید. با این حال ، در اوایل ماه ژوئیه ، هیل نامه ای از همکلاسی قدیمی خود ، بنجامین تالمدج دریافت کرد که اکنون به عنوان معاون اردوگاه ژنرال جورج واشنگتن خدمت می کند. تالمدج درباره جلال خدمت به خدا و کشور نوشت ، و هیل را به عضویت در ارتش منظم قاره تشویق کرد ، جایی که به عنوان ستوان یکم در 7 مأمور شدهفتم هنگ کنتیکت. تا ژانویه سال بعد ، هیل به درجه ناخدا ارتقا یافت و تحت فرماندهی ژنرال چارلز وب ، 7هفتم هنگ کنتیکت در بهار سال 1776 به منهتن منتقل شد. واشنگتن در پی محاصره انگلیسی ها در بوستون ، کل ارتش خود را به آنجا منتقل کرده بود زیرا او معتقد بود که شهر نیویورک هدف بعدی خواهد بود. مطمئناً در ماه آگوست ، انگلیسی ها به آنجا مهاجرت کردند و بروکلین و بیشتر لانگ آیلند را اشغال کردند. واشنگتن درمورد اینکه چه باید کرد بعد ضرر کرد - او به کسی احتیاج داشت تا از پشت خط دشمن اطلاعات جمع کند. ناتان هیل داوطلب شد. در سپتامبر 1776 ، هیل پست خود را با ارتش قاره ترک کرد. او برای شناسایی او به عنوان یک معلم - که یک لباس مبدل طبیعی برای اوست - کتاب و اوراق همراه داشت و از ارتفاعات هارلم به نوروک ، کانتیکت ادامه داد. در 12 سپتامبر ، هیل با عبور از لانگ آیلند ساند به روستای هانتینگتون ، واقع در ساحل شمالی جزیره ، رفت. در حالی که در هانتینگتون بود ، هیل در حالی که به طور همزمان سعی در جمع آوری اطلاعات در مورد تحرکات نیروهای دشمن در لانگ آیلند داشت ، نقش یک معلم دوره گرد را پیدا می کرد که به دنبال کار می گشت.

در 15 سپتامبر ، انگلیسی ها جنوبی ترین قسمت منهتن را تصرف کردند و ارتش واشنگتن به ارتفاعات هارلم عقب نشینی کرد. در آن زمان در بعضی از اوقات ، هویت واقعی هیل کشف شد. چندین روایت مختلف درباره چگونگی وقوع این اتفاق وجود دارد. نانسی فینلی ، از وب سایت Connecticut History ، می گوید ، "او لباس ، کمیسیون و اوراق رسمی خود را در Norwalk پشت سر گذاشت ، و در حالی که لباس مدرسه ای را بر تن داشت ، با کت و شلوار قهوه ای ساده و یک کلاه گرد ... او باید از زمان دو سال تدریس در مدرسه ، مدیر مدرسه ای قانع کننده می ساخت ، ارتش ، اما او بیش از حد س questionsال کرد و به زودی سوicion ظن را برانگیخت. " یک افسانه این است که پسر عموی ناتان هیل ، یک وفادار به نام ساموئل هیل ، او را مشاهده کرده و به مقامات انگلیس در لانگ آیلند گزارش داد. احتمال دیگر این است که سرگرد رابرت راجرز ، افسر Queen's Rangers ، هیل را در یک میخانه شناخت و او را به دام انداخت. صرف نظر از این ، نیتن هیل در نزدیکی فلاشینگ بی ، در کوئینز ، دستگیر و برای بازجویی به مقر ژنرال ویلیام هوو منتقل شد. بر اساس گزارش ها ، شواهد فیزیکی فعالیت های شناسایی در هنگام دستگیری از ناتان هیل پیدا شد. او نقشه ها ، نقشه های استحکامات و لیست تعداد نیروهای دشمن را در اختیار داشت. در آن زمان جاسوسان غیرمجاز غیرقانونی قلمداد می شدند و جاسوسی یک جرم آویز بود. در 22 سپتامبر سال 1776 ، ناتان هیل بیست و یک ساله از جاده پست به یک میخانه در نزدیکی خیابان فعلی نبش خیابان سوم و 66 اسکورت شد.هفتم خیابان ، جایی که او را از درخت به دار آویختند. ژنرال هاو دستور داد تا جسد هیل برای چند روز به دار آویخته شود تا پیامی برای ارتش قاره و حامیان واشنگتن ارسال شود. پس از بریده شدن جسد وی ، هیل در گور بدون نشان به خاک سپرده شد.

پس از مرگ هیل ، گزارش هایی مبنی بر اینکه آخرین سخنان وی این جمله معروف است ، "من فقط افسوس می خورم که برای کشورم فقط یک زندگی دارم." چند مورد از این سخنرانی "اما یک زندگی برای زندگی" طی سالهای متمادی رخ داده است ، از جمله: "در بالای چوبه دار ، او سخنرانی معقول و روحانی داشت. از جمله ، به آنها گفت كه آنها خون بی گناهان را می ریزند و اگر او ده هزار جان داشته باشد ، در صورت فراخواندن ، همه آنها را برای دفاع از كشور زخمی و خونریزی دهنده اش زمین خواهد گذاشت. " -مجله اسکس "من از علتی که درگیر آن شده ام بسیار راضی هستم ، زیرا تنها افسوسم این است که در خدمت آن زندگی بیش از یک نفر ندارم." - کرونیکل مستقل هیچ گزارشی رسمی از گفته های هیل در دست نیست. با این حال ، منابع تاریخی این عقیده را تأیید می کنند که وی سخنرانی نجیب و بیاد ماندنی داشته است.
خب اگه از ناتان هیل خوشت اومده لایک و کامنت فراموش نشه. توی پارت دو درباره یک جاسوس دیگه می نویسم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
جالب بود:)
عه اینکه اسم پدر پدر پدر....... اریکا توی مدرسه جاسوسیه
آره برا همین گذاشتمش🤝🥲
جالب بود
عالی بود
خیلی جالب بود^
منم در زمینه ی جاسوسی اطلاعات دارم اولین بار که این اسم رو توی ویکی پدیا دیدم کم مونده بود پس بیوفتم . من هم مدرسه ی جاسوسی رو خوندم و وقتی فامیلی هیل رو دیدم تعجب کردم مثل اریکا . سایرس . کاترین و الکساندر
باور کن کتاب مدرسه جاسوسی هم چند درصد فلمینگ گانه بود.
مدرسه جاسوسی واقعی خیلی سخت تر هست.
فقط چند درصد زیاد نبود ولی واقعا خیلی کتاب های خوبی بود
وای
منم نمی توانم بگم.
پس الکی می گم.
خرداد
جالب بود
من اصلا اولین بارمه این اسمو میشنوم
من یه جورایی زیاد درباره جاسوس ها می دونم.
توضیحش یکم سخته که چطور می دونم ولی مطمئن باش واقعی هست هرچی که می گم.
آره تو چه ماهی هستی
شهریور تو چی؟