جونگکوک همینطور که خسته از بیرون اومده بود کلید ها رو روی میز کنارش انداخت و سمت مبل ها رفت و کنار مبل سه نفره که روش جیمین خوابیده بود ایستاد. _جیمین بیا پایین من اونجا دراز بکشم. جیمین که از صبح داشت کار میکرد و از خستگی کم مونده بود بیهوش بشه یکی از چشماش رو باز کرد و از پایین به جونگکوک نگاه کرد. _جانمممم؟ ادبت کو؟ احیانا نباید میگفتی لطفاااا؟. کوک که حوصله بحث با جیمین رو نداشت بیحوصله چشماش رو چرخونده که باعث شد جیمین اخمی کنه و بیشتر به کتک زدن کوک مطمئن بشه. از جاش بلند شد و یقه لباس کوک رو گرفت. _یاااااا من مثلا هیونگتمممم! باهام درست رفتار کن توله خرگوششش. جونگکوک که از بالا به چهره کیوت جیمین که شبیه یه جوجه بود نگاه میکرد سعی داشت خندهاش رو قورت بده و هیونگش رو بیشتر عصبانی نکنه. _ولی جمن با اینکه تو هیونگ منی ولی من ازت بلندترم...بخاطر همین بعضی وقتا احساس. میکنم تو از من کوچیکتری. و بعد حرفش بلند خندید که با کشیده شدن موهاش از ریشه تبدیل به جیغ شد. _ پسرهی احمقققق! داری منو مسخره میکنی؟ کوتوله خودتییییی...از جلوی چشام گمشوووو!!! و بعد اینکه موهای کوک رو از جاش کند، ول کرد و با سینه ای که بخاطر تند تند حرف زدن بالا پایین میشد لقدی به کوک زد و دوباره روی مبل گرفت خوابید. پسرهی احمق...
چرا دیگه از خانواده کیم نمیزاری؟
فن ارت پیدا کنم حتما میزارم😉
پس زود بزار
معلومه بیست شدم😭💪
مگه میشه بیست نشیی!!
آفرین بهت🤭💗
🥹
😹🥹
بالاخرههه😭
وایییی مامانیییییی😭✨️
توجه کردی یه نفر از جیمین و شوگا بلند تر بود😂😭
ج چ 1: 152
ج چ2 : 20
آفرین بهت که بیست شدی👀👊
عالیییی
ج چ ۱: 177
ج چ ۲: 19/75
آفرین بهت👊👀
💜
آخہ چرا فقط بہ امید داستانای تو میام تستچی🤡💕
معدل بندہ۱۸😂
چقد من نینی قشنگی دارم(╥﹏╥)💗
آفرین بهت که نمره خوبی گرفتی👀👊
😂😂
جچ ۱. ۱۵۰ کوچشولو ام
جچ ۲. ۲۰ همه ۲۰ شدمم
کارنامه هم نگرفتم پول ندادیم الکسی رفتیم سایت نگاه کردیم کارنامه روو
آفرین بهت که بیست شدی👀👊
بهبه بالاخره داستان جدید🤭🌹
عالی بوددد
دارم سعی میکنم زود زود داستان بزارم👀