فرزند دریا p⁵

بعد شنیدن داستان زندگی قبلیم که خیلی شوکه شده بودم، تعداد زیادی سوال های بی جواب داشتم که باید از آیسا می‌پرسیدم در همین حین بازوی ایسا رو گرفتم و گفتم :« آیسا می‌دونم الان وقتش نیست ... ولی باهات باید صحبت کنم !» آیسا منو به اتاقش برد و درو پشت سرش قفل کرد. و روی تخت نشست و گفت :« می‌دونم خیلی شوکه ای ... هر چی سوال داری بپرس » پرسیدم :« اون هیولاهه همونی که از روح ماه متنفر بود یی سون بل رو میگم ...» ناگهان آیسا گونه ام را نیشگون گرفت و گفت :« تو نباید اسمشو بیاری !» گفتم :« پس چرا خودت اسمشو آوردی ؟» آیسا در جواب گفت :« چون من قدرت مقابله باهاش رو دارم ولی تو هیچ چیزی نداری که رو به روش ب ایستی !». 💙💙💙💙💙💓 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙

خب درباره ی یی سون بل چی ؟ آخه اونو معرفی نکردی .. آیسا جواب داد :« هیچ کس درباره ی زندگی های قبلی اون شخص هیچی نمیدونه راستی تو باید اونو با کد 6341 بشناسی . جواب دادم :« حالا چرا کد ؟» آیسا گفت :« چون اون ی نیمه هیولا هست تو با این کارت احظارش میکنی » در همین حین پرسیدم :« نی .. نیمه .. هیولا ..؟!؟» آیسا گفت:« آره ... یعنی در طول روز یه چیزه پ در طول شب یه چیزه »

آیسا دست در دست من گذاشت و گفت :« بهتره دیگه بریم ...»

ولی من یه هنوز ی سوال داشتم که چرا اون شخص از روح ماه متنفر بود ؟