قسمت یک وارد می شود😁
اتوبوس ساعت 5صبح راه میوفته. فیونا: میا هینا بیدار شین دیگه دیر می رسیم اخر...
میا: ساعت چنده...... وای دیرمونه هینا پاشو دیگه!
هینا: مامان یه پنج دیقه دیگه......
میا: من که مامانت نیستم پاشو بپوش الان اتوبوس میره!
هینا: وای یادم رفته بود!
فیونا: بپوشین دیگه خوابالو ها!
هر دو پوشیدن ولی فیونا زودتر پاشده بود و حاظر بود. هوا به شدت بارونی بود. یه تاکسی گرفتن و به ایستگاه رسیدن و چمدوناشون رو داخل گذاشتن. تا نیویورک 7ساعت راه بود. فیونا یه هدفون گذاشت و به خواب رفت. میا و هینا هم که تا نشستن صدای خروپفشون بلند شد.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)