فردا صبح،بچه ها با نوری که از پنجره اومده بودن تو بیدار شدن.نیکول پنجره اتاق رو کشیده بود تا بیدارشون کنه. نیکول🐱:بچه ها بیدار شید صبحونه بخورید،بعد از ظهر میخوایم بریم فروشگاه! 🛒 گامبال 🐱: چییییی؟! ولی من بعد از ظهر می خواستم برم سینما! 🎬 نیکول🐱: نه نمیشه!باید همه مون با هم بریم😠. گامبال🐱: اه باشه😤
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
دیوار😐
داستانت عالی بود👌
ممنونم 🫶
چ ج:دسته مبل
😂😂
وقتی فیلم مورد علاقت تموم شده و باید بقیشو خودت تصور کنی :
هعی بد دردیه😂😐
و قسمت دردناکش اینه که تموم نشده ولی قسمتای بعدیو منتشر نمی کنن😭😂
😭😭💔اری اری
میدونی به ماهی ای که تو بانک کار میکنه چی میگن ؟
فیش بانكی😐🤝🏻
😂😂😂👏👏افرینن
آویز لباس😂😂😂😂
😂😂😂