16 اسلاید پست توسط: ✩Aylar✩ انتشار: 3 ماه پیش 206 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
اومدم با تست معرفی انیمه برای تابستون.
خلاصه:ده سال پیش "دروازه" ظاهر شد و دنیای واقعی را با دنیای جادو و موجودات سحرآمیز متصل کرد. برای مقابله با این موجودات شرور، افراد عادی قدرتهای فراانسانی دریافت کردند و به عنوان "هانترها" شناخته شدند. سونگ جین-وو بیست ساله یکی از این هانترهاست اما به عنوان "ضعیفترین دنیا" شناخته میشود به خاطر نیروی ناچیزش که حتی از یک رده E هم ضعیفتر است. با این حال او به طور فرسایشی در دروازههای پایین رده شکار موجودات را انجام میدهد تا هزینههای درمان مادرش را تامین کند. اما این زندگی ناامیدکننده زمانی تغییر میکند که جین-وو - که خود را تنها بازمانده یک ماموریت بد افتاده میپندارد - سه روز بعد در بیمارستان بیدار میشود و متوجه یک صفحه اسرارآمیز در برابرش میشود. این "لاگ کواست" از جین-وو میخواهد یک برنامه آموزشی غیر واقعی و سخت را انجام دهد تا از مجازاتی منصفانه جلوگیری کند. در ابتدا جین-وو به خاطر سختی برنامه اکراه داشت اما زود متوجه میشود که این برنامه ممکن است او را به یکی از ترسناکترین هانترهای جهان تبدیل کند.
خلاصه:تتسو توسو یه حقوق بگیر معمولی متوجه می شه که دخترش ریکا به صورت فیزیکی توسط دوست پسرش ماتوری نوبوتو مورد تعرض قرار گرفته. اون در حین تلاش برای شناخت بیشتر این پسر، نقشه اونو برای اخاذی پول از پدربزرگ و مادربزرگ پولدارش برملا می کنه و متوجه می شه که اون عضو یه سندیکای جنایتکاره که سابقه کشتن دوست دختران سابقش رو داره. اون بسیار خشمگین میشه و به کمک همسرش کاسن، به خاطر ترس از فکر در خطر بودن ریکا، در نهایت نوبوتو رو می کشه و با موفقیت از شر جنازه اون خلاص می شه. حالا که اعضای سندیکا شروع به سوال پرسیدن درباره دلیل غیبت ناگهانی نوبوتو می کنن، تتسو و کاسن باید با هم همکاری کنن تا امنیت دخترشون رو تضمین کنن و کاری کنن که دخترشون مجددا توی خطر قرار نگیره.
خلاصه:یه شیرینی پز آینده دار قبل از اینکه بتونه آرزوی دیرینه اش که پختن بهترین شیرینی دنیا بوده از دنیا میره. ولی وقتی فرصتی دوباره بهش داده میشه، او در بدن پاستری میلی مورتلن نه ساله تناسخ پیدا میکنه. اون عزمش رو جزم کرده تا این دفعه موفق بشه. اما زندگی اون به شیرینی شیرینی هاش نیست و با سختیهای ناآشنای زیادی در این دنیای جادویی رو به رو میشه. برای نزدیکتر شدن به رویاش، پاستری باید یاد بگیره مبارزه کنه و از اطلاعات شیرینی پزیش استفاده کنه و در این راه جا دو رو هم کشف کنه.
خلاصه:برای بقیه انسانهای دنیای آغشته از جادوی او، ماش برندد تهدیدی برای ژن های آنها است و باید نابود شود. ماش بصورت مخفیانه در جنگل زندگی میکند، او هر روز را صرف تمرین بدن خود میکند تا عضله بسازد و با جادو رقابت کند! اما بعد از اینکه لو میرود و زندگی آرامش مورد تهدید قرار میگیرد، ماش ماجراجویی خود برای تبدیل به یک «رویابین الهی» را آغاز می کند، نقشی که اجتماع را وادار به قبول وجود ماش می کند…
خلاصه:هیماری موموچی در شانزدهمین سالگرد تولدش، نامهای دریافت میکند که نشان میدهد او مالک عمارتی به نام «خانه موموچی» شده است. برای هیماری که در یک یتیمخانه بزرگ شده، این عمارت تنها چیزی است که از خانواده واقعیاش باقی مانده است، بنابراین بیتوجه به شایعات مبنی بر اینکه این عمارت شاید اسرارآمیز باشد، وارد آن میشود. در آنجا با آئوی ناناموری و همراهانش، ایسه و یوکاری روبرو میشود که به نظر میرسد در خانه جدید او زندگی میکنند. هرچند آنها او را ترغیب میکنند تا خانه را ترک کند، اما هیماری سوگند میخورد که خودش آنها را از خانه بیرون خواهد کرد. اما به زودی، توسط یوکای مورد حمله قرار میگیرد و متوجه میشود این خانه در فضای میان دنیای زندگان و قلمرو ارواح قرار دارد. شگفتانگیزتر اینکه، آئوی به عنوان نگهبان خانه انتخاب شده بود - موقعیتی که اصلاً قرار بود برای هیماری باشد. اما این قدرت عظیم با قیمت سنگینی همراه بود: آئوی هرگز نمیتواند از عمارت خارج شود، و وجود او در دنیای انسانها پاک شده است. هیماری بیتوجه به درخواستهای آئوی برای ترک عمارت، وعده میدهد به او کمک کند تا نفرین محبوسشدن در خانه را بشکند، در حالی که خودش نیز در همان خانه زندگی میکند.
خلاصه:داستان حول و محور یک قهرمانی هستش که خیلی سخت تمرین کرده و موهای خودش رو از دست داده, و کسی که میتونه حریفاش رو با یک مشت از پا دربیاره, با این حال که خیلی قوی هستش خیلی ناراحت به دلیل اینکه به راحتی میتونه برنده مبارزاتش بشه.
خلاصه:تونبوی اوی، شخصیت اصلی،وقتی بچه بود پدر و مادر خودش رو در یک صانحه رانندگی از دست داد و توسط پدربزرگش، گُنجی اوی، که یک ماهیگیر در جزیره کاگوشیماست بزرگ شد. تونبو گلف بازی کردن رو با چوب شماره ۳ پدرش در سه زمین بازی گلف جزیره که توسط ساکنین جزیره ساخته شده یاد گرفت. داستان با ملاقات تونبو و ایچیکا ایگاراشی که یک بازیکن حرفهای گلف سابقه آغاز میشه زمانی که ایچیکا بدنبال کار به جزیره کاگوشیما میاد.
خلاصه:هیمورو یه کارگر اداریه که متعلق به یه نژاد از موجودات ماوراء الطبیعه هست که قدرت های عجیبی دارن. هر وقت که اون تمرکز زیادی می کنه، اون به طور ناخودآگاه همکارای بدبختشو به یه تبعیدگاه سر بسته توی قطب شمال می فرسته. اما برخلاف قدرت های یخیش، هیمورو انسان گرم و مهربونیه. اون گل ها و گربه ها رو دوست داره اما نمی تونه خیلی به اونا نزدیک بشه. هیمورو یه نقطه ضعف دربرابر همکارش فویوتسوکی داره که یه زن آرامه که مهارت خاصی در ارائه راه حل های ساده برای مشکلات غیرعادی هیمورو داره. هروقت که فویوتسوکی کاری برای اون انجام می ده، طوفانی از احساسات در قلب هیمورو شکل می گیره و اون متوجه طوفان برفی که در اون طبقه از اداره ایجاد می کنه نمیشه. به دلیل شکل گیری این خشم و خروش های برفی، احساسات هیمورو نسبت به اون برای همه کاملا مشخصه به جز برای خود فویوتسوکی. اما به خاطر میل و علاقه شدیدش به اون، هیمورو حاضره که برای تسخیر قلب فویوتسوکی دست به هر کاری بزنه.
خلاصه:یکی از خانوداه های اشراف زاده انگلیس، فانتوم هایو، سرپیشخدمتی به نام سباستین مایکلز دارند. او بدون شک دارای دانش کامل، رفتارهای بی نقص و استعداد هنرهای جسمانی است. اما بنا به دلایلی، وی به عنوان استادی ۱۲ ساله انجام وظیفه می کند.
خلاصه:به عنوان عضوی از یک سازمان شیطانی، ژنرال مأموریت دارد تا به زمین حمله کند و بشریت را از بین ببرد. حتی یک موجود فرازمینی مثل او نیز به فرصتی برای استراحت نیاز دارد. حتی رنجرها - تیمی که صرفاً برای شکست ژنرال و همکارانش تشکیل شده است- نمیتوانند مانع از دیدن پانداها در باغ وحش، خریدن بستنی در فروشگاه محلی و لذت بردن از روز تعطیلی سزاوارش از انجام اعمال شیطانی شوند.
خلاصه:هانتر ( به معنی شکارچی ) کسي است که براي انجام عمليات خطرناک به تمام نقاط دنيا سفر ميکند. در اعماق سرزمينهاي ناشناخته و براي به دست آوردن گنجينههاي مخفي. “گون” پسر يک هانتر است که مدتهاي مديدي است پدرش ناپديد شده است. او معتقد است اگر راه پدرش را ادامه بدهد، ميتواند بالاخره او را پيدا کرده و به خانه بازگرداند. “گون” به محض اينکه پا به سن ۱۲ سالگي ميگذارد، خانه را به قصد شرکت در آزمون انتخاب هانتر ترک ميکند. آزموني پر از امتحانات مرگبار. در اين سفر او سه دوست صميمي پيدا ميکند. “کوروپيکا” مشتاق گرفتن انتقام، “لئوريو” دکتر و “کيلوا” آدمکش سابق. هر ۴ نفر آنها براي عبور از مراحل سخت اين امتحان با يکديگر همکاري ميکنند. اين انيمه بر اساس مانگايي با همين نام به قلم “توگاشي يوشيهيرو” ساخته شده است
خلاصه:من میخوام با همه ارتباط برقرار کنم، میراکو، یه دختر جوان که دوست داره پا جای پای کیزونا آی، یک ویتوبر محبوب بذاره. «من اون کسی که میخوام میشم و آرزو و امید برای تمام دنیا میبرم.» با این عزم راسخی که در قلبش جزم کرده، همراه دوستانش برای بالا تلاش میکنه. داستان اون حالا شروع میشه...
خلاصه:مایومی دوجیما، دانشجوی سال دوم دبیرستان خصوصی یوبیوا، چیزی رو گم کرده - ستاره ای که ده سال پیش، و فقط یک بار اون رو دید. ولی کمک از سمت یه باشگاه غیر رسمیِ سری و مرموز به اسم «Pretty Boy Detective» در راهه! شایعه شده که این پنج نفر در تلاشند تا مشکلات درون مدرسه رو حل کنند (که ممکنه اغلبشون رو خودشون درست کرده باشن)، اونم نه بخاطر پول بلکه فقط و فقط برای جلب توجه دیگران، این پنج نفر مایومی رو وارد دنیای هیجان و خطر و زیبایی طاقت فرسای خودشون میکنن.
خلاصه:بعد از ۵ سال نگه داشتن احساسات ناگفته توی سینه، تایجو اوکی دبیرستانی بالاخره آماده ـست که عشقش رو به یوزوریها اوگاوا اعتراف کنه. با این حال درست وقتی که تایجو شروع به اعتراف میکنه، نور کور کننده سبزی به زمین میتابه و تمام انسان های روی زمین رو به سنگ تبدیل میکنه. چند هزار سال بعد، تایجو بیدار میشه و میبینه که جامعه مدرن دیگه وجود نداره و طبیعت توی این چندین سال به انسانیت غلبه کرده. توی دنیایی که پر از مجسمه ی سنگیه، تایجو با یه انسان زنده دیگه رو به رو میشه: دوستش، سنکو، که عاشق علمه و چند ماهه که فعالیتش رو شروع کرده. قدرت بدنی تایجو و مغز سنکو با هم ترکیب میشن که راز پشت سنگ شدگی رو فاش کنن. با این حال، نقشه اصلی سنکو توسط کسی که نجاتش میده با تهدید مواجه میشه. توی این مدت دلیل پشت سنگ شدگی بشریت ناشناخته میمونه.
خلاصه:آی هوشینو ۱۶ ساله یه آیدول زیبا و با استعداده که طرفداراش دیوونهی اون هستن. او بمانند یک دوشیزه جوان و پاک میماند. هر چیز درخشانی طلا نیست. گورو آممیا یک دکتر متخصص زنانه که در یک شهر کوچک زندگی میکنه و از طرفدارای پر و پا قرص آیـه. بخاطر همین وقتی آیدول مورد علاقهش رو باردار در بیمارستان میبینه، کرک و پرش میریزه! گورو به اون قول یک زایمان بی خطر رو میده. اما خبر نداره که بخاطر ملاقات با یه شخصیت اسرار آمیز، مرگ زودتر از موعدی رو قراره تجربه کنه، یا حداقل همچین فکری میکرده. اما چشمانش رو باز میکنه و میبینه که به بقل آیدول مورد علاقهش نشسته! گورو متوجه میشه که به عنوان هوشینو آکوامارین متولد شده، پسر آی!
خلاصه:در جهانی که اژدهایان آسمان، دریا و خشکی را زیر فرمان دارند، کسانی که میخواهند با آنان بجنگند و پیروز شوند، باید از مرزهای قدرت انسان عادی فراتر روند. راگنا شکارچی اژها که فقط بر پیروزی به هر قیمت تمرکز دارد، با کریمسن افسانهای متحد میشود. انگیزههای کریمسن مبهم است اما هدف آنان یکی است: نابودی امپراطوران اژدها
16 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
48 لایک
⚠️بک میدم⚠️
آخ آخ آخ واخ آآآآآآآآآآآخ وااااااااااااااااای آآآآآآآآآی ای هوااااااااااااااار ای خدااااااااااااااا
لو گوانگ عکس نتیجه بود 🫠
*ایست قلبی*
نمدونستی؟
وای کاور چنگه
آخ ، یاد قسمت ۵ افتادمممممممممممم
لو گوانگ چقدر مهربون با چنگ برخورد کرده بوددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد 😭😭😭
عالییییییی
میشه یه نفر یه انیمه خوب و شایسته توی ژانر شوجو، ایسکای یا حتی تاریخی معرفی کنه؟:)
یه چیزی مثل دلیلی که رئلیانا پاش به عمارت دوک باز شد، سفید برفی با موهای قرمز یا مثل اون...
راستیییی خسته نباشی ادمینننن:)))✨🍡
پارت ۲
روز مرخصی آقای شروررررررررر ؟
ندیدمشون .قراره تو تابستون ببینم شون ،😅
پس منم ببینم
سلامممم 💚
بک میدم تا ابددد 🍃⭐
اگر بیو جدیدمو حمایت کنین ٢تستتون لایکه فقط یه دونست 🌚
توی مسابقم شرکت کنیننن🐚
پین!📍
جهت خالی نموندن کامنت
میسی عزیزم
عالی بود
D: