
خب همونجور که گفتم پارت ۴ رو زودتر گذاشتم پس برید بخونی و لطفا لایک یادتون نره

با خستگی خودمو پرت کردم روتختم که دادم بلند شد آخخخ با درد بلند شدم چمدونم رو تخت بود افتادم روش آیی کمرم فک کنم قطع نخاع شدم نمیتونستم صاف وایسم کمرم خیلی درد میکرد میخواستم چمدونو وردارم بزارم پایین تا دراز بکشم رو تخت ولی نمیتونستم خودمو خم کنم برای همین داشتم به دور ورم نگاه میکردم که چیکار میتونم بکنم که کانگ بوگ سو اومد چمدونو ورداشت گذاشت پایین تختم با تعجب نگاش کردم.کانگ بوگ سو=بخاطر اینکه اتاقو مرتب کردی باید لطفتو جبران میکردم واسه همین این کارو کردم/=آها ممنون راستی تو چند سالته کانگ بوگ سو=۲۴ چطور/=میخواستم بدونم من هیونگم یا تو.کانگ بوگ سو=خب الان کی هیونگه/=من چون یه سال ازت بزرگ ترم ۲۵ سالمه

کانگ بوگ سو=پس باید هیونگ صدات بزنم/=اره میشه سو صدات بزنم اخه کانگ بوگ سو خیلی سخته.کانگ بوگ سو=اره میتونی سو صدام بزنی چون دوستامم همینجوری صدام میزنن/=ممنون. سو گرفت خوابید منم کمرم خیلی درد میکرد باید بخوابم تا خوب بشه این جوریم نمیتونم برم دانشگاه باید فردا برم گرفتم خوابیدم وقتی بیدار شدم ساعت ۳ بعد از ظهر بود وای من صبحونه نخوردم از وقت ناهارم که گذشته بلند شدم خداروشکر کمرم خب شده باید برم یه چیزی بخورم مگرنه زنده نمیمونم رفتم در یخچال باز کردم همه چی توش بود نمیدونستم چی بخورم

سه تا تخم یه سوسیس برداشتم واسه خودم درست کردم شروع کردم به خوردن همینجور که میخوردم اتاقو نگاه میکردم واقعا هیچی کم نداشت کلا مجهز بود ماشین لباسشویی، یخچال، جاروبرقی،حموم،یه آشپزخونه خیلی کوچولو که کلا در نداشت و باز بود داره و فک کنم کل اتاق ۱۰۰ متر میشد و دوتا تخت یه نفره کنار هم با فاصله واقعا اتاقتش عالی بود

راستی سو کجاس فک کنم دستشوییه رفتم کنار در دستشویی به در زدم /=سو اونجایی/=سو میگم اونجایی. فک نکنم دستشویی باشه در دستشویی رو باز کردم اره داخل دستشویی نبود پس یعنی رفته بیرون خب چیکار کنم داشتم فکر میکردم که چیکار کنم تا حوصلم سر نره که یهو یادم اومد امروز دانشگاه دارم وای چند ساعت وقت دارم به ساعت مچیم نگاه کردم فقط نیم ساعت نه زودی یه بلیز سفید یکم گشاد و یه شلوار کتون مشکی پوشیدم بلیزرو یکمیشو داخل شلوارم کردم تا مثل این کره یا بشه یه کفش کتون سفید هم پوشیدم کیف و کتاباموگرفتم رفتم سمت در واییی عطر یادم رفت یکم عطر به ساعد دستم زدم تندی از اتاق زدم بیرون و یه تاکسی گرفتم آدرس دانشگاه دادم

وقتی رسیدم دانشگاه همه یه جوری بهم نگاه میکردن مخصوصا دخترا دیگه داشتم خجالت میکشیدم زیر این همه نگاه یعنی بخاطر چی دارن نگام میکنن نکنه لباسمو برعکس پوشیدم جوری که کسی نفهمه به لباسام نگاه کردم نه درستن پس چرا دارن نگام میکنن داشتم میرفتم سمت کلاسم که سو رو دیدم رفتم پیشش/=سلام سو میگم من مشکلی دارم چرا همه دارن نگام میکنن.سو=خب معلومه هیونگ چون خیلی خوش قیافه و جذابی یعنی نفهمیدی.تعجب کردم یعنی من جذابم نه بابا فک کنم داره باهام شوخی میکنه/=داری راست میگی دارن بخاطر این نگام میکنن.سو=اره شوخیم کجا بودهیونگ

سو=هیونگ چرا نمیری سر کلاست الان دیرت میشه/=باشه خدافظ من میرم سو دستشو به معنی خدافظ تکون داد و رفت اصلا باورم نمیشه یعنی من انقد جذابم! خوشگل که هستم جوری که همه ای دخترای دانشگاه و فامیلم دنبالم بودن ولی جذابو دیگه نمیدونستم رسیدم به در کلاس اوفف استرس دارم در کلاسو یواش باز کردم و وارد شدم که همه ساکت شدن و بلند شدن شروع کردن به کره ای صحبت کردن ولی فقط انقدشو فهمیدم که منظورشون من بودم و به من داشتن چیزی میگفتن منم مثل چوب خشک وایساده بودم داشتم نگاشون میکردم یعنی این رسمشونه که دانشجوی جدید اومد این کارو کنن🙁😮

میخواستم برم بشینم که یهو در کلاس باز شد و یه مرد مسن وارد شد فک کنم استاد بود یه نگاه به من و بچه های کلاس انداخت و یه چیزی به کره ای گفت و رفت سر میزش نشست منم با تعجب رفتم رویه صندلی نشستم همه بچه های کلاس با تعجب به استاد و من نگاه میکردن که استاد یه چیزیگفت و همه سرجاشون نشستن استاد به من نگاه کرد و یه چیزی گفت منم دیدم باید انگلیسی حرف بزنم بگم که کره ای متوجه نمیشم بلند شدم و خودمو معرفیکردم و گفتم که کره ای بلد نیستم. نشستم که استاد گفت=ملیتی چیه/=ایرانی هستم.استاد=پس مسلمونی درسته/=بله استاد.همه بچه های کلاس با تعجب به من نگاه میکردن که استاد شروع کرد به درس دادن کلاس تا ۳ ساعت طول کشید واقعا دیگه داشتم از حال میرفتم ۷ تا برگه رو پر کرده بودم از جزوه درسی که استاد گفت میتونید برید وایی وقتی این حرف رو گفت انگار دنیا رو بهم دادن بلند شدم که برم یهو کل کلاس ریختن سرم نمیدونستم چیکار کنم پارت بعد 🦋
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود 🙂💜🔗
هوووووووووو پارت بعدی رو میزاره💃💃💃💃🕺🕺🕺🕺💃🕺💃🕺💃🕺🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳
😁
😂😂😂🧈
بچه من دیگه ادامه این داستانو نمیزارم چون خیلیا با اینکه خوندنش لایک نکردن و استقبال زیادی ازش نشد😔 چون خودم فن بویم دیدیم برای فن بوی ها کسی فیک نمینویسه😐 برای همین نوشتم و فهمیدم که اشتباه کردم پس از این به بعد دیگه اصلا داستان نمینویسم😶
هی نه من فیکتو میخونم و به نظرم باحاله
اصولا اصلا نمیخندم ولی تصور اینکه فن بوی ها هم این مدلی هستن خندم گرفت منتظر پارت های بعد هستم 😂 فایتینگ ارمی😎😂
عالی بود💜💜
ادامه بده موفق باشی🌸
میشه به نظر من جواب بدی
در ضمن به تست منم سر بزن😊
باشه سر میزنم۹🦋
خیلی خوبههه رو داستانت کراش زدم😅
ممنونم😊
اوه مایگاد😮
یه سوال نویسنده
پسری؟!
برای چی میپرسی؟
دونستنش مگه مهمه!
فن بویی یا فن گرل؟
آفرین آفرین👏👏👏خیلی خوب نوشتی خوشم اومد💜💜
پارت بعدو بزار سریعتر🙂
اگه لایک ها بالای ۲۰ تا نشه پارت بعد رو نمیزارم چون این همه وقت میزارم برای داستان اونوقت ۷،۶ تا لایک بیشتر نمیخوره😔
این واقعا ناراحتم میکنه