شرلوک هلمز و در-ند-ۀ باسکرویل نویسنده سر ارتور کنان دویل { باسکرویل هال }
هلمز برای وداع با ما به ایستگاه واترلو آمد . دوستان ما گفتند یقین دارند که پس از دیدار پیشین کسی تعقیبشان نکرده است . یک لنگه کفش سِر هنری پیداش نشده بود . هلمز هشدارش را تکرار کرد که سِر هنری نباید شب ها به خلنگزار یا تنهایی به جایی برود . بعد مطمئن شد که رُوِلوِر دستی را با خود دارم .
سفر کوتاه و لذت بخش بود . در ایستگاه نیوتاون به استقبال ما آمدند و ما را سواره به باسکرویل هال بردند . روستایی که در آن می راندیم بسیار زیبا بود ، اما پشت سر آن تپه های دراز ، تاریک ، و ترسناک خلنگزار را دیدیم .
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
پارت بعد؟
همین امروز همراه با پارت 9 میره بررسی