رباتنیک فشاری شده👺

خوب این اولین داستانمه، فکر نمیکردم تست پنجاهمم این باشه🤡🤡👺 ولی خب👺🤡💔

اول از همه بگم داستان داره تو جهان adventure of sonic the hedgehog اتفاق میوفته🤡🤝

روزی روزگاری در‌ موبیوس ممدنیک (چیز نه رباتنیک) تصمیم گرفت برای بار نود و پنچ هزارم اسکرچ، گراندر و کوکونات رو بفرسته که اون مرتیکه (خوب نیست ناظر رد میکنه، جوجه تیغی🤡💀💔) رو بگیرن و براش بیارن

رباتنیک: با تلفن شما سه تا ا.س.ک.ل کدوم قبرستونی‌اید؟؟!؟!؟ گمشید اینجا! گراندر: ببخشید رئیس ولی یادت رفته مارو از اینجا بیارید بیرون

*اسکرچ با ( * ) نشون داده میشه و رباتنیک با _ به دلایلی🤡🤌* کوکونات: خوب رئیس... _ خفه میخوام اون گراندر بگه اسکرچ: رئیس آخه گراندر... _ گراندر چی شده رفته زیر تریلی د بگو دیگه *گراندر همین الان کلشو گم کرد داره دنبالش میگرده رئیس _هی خدا، محض رضای خدا بگید کجایید بیام اونجا هم خودم هم شما رو به آتیش بکشم *رئیس ما دقیقا تو پیانوتیم _ چیی؟!؟!؟ اونجا چیکار میکنید؟ *خوب رئیس داستان از این قراره که...