Turtles ninja 5

سلام من اومدم با پارت پنجم

آنچه گذشت: لئو نه/ چرا وایستادین بیان لئو رو ببریم/تو فاضلاب همش اشک میختن/ سنسی لئو/این دخترا کین/ پس اون لاکپشتی که بیهوش نشده بود لئو بود/ داستان چیه / همه رفتیم پیش لئو منو اپریل همش گریه میکردیم که یهو بریم سراغ داستان

(این عکس اون علامت روی آستین نینجا ها و بستر استاکمنه👆🏻) 👧🏻🟠منو اپریل داشتیم گریه میکردیم که یهو اپریل غش کرد(از بس گریه کرده بود ) 👩🏻‍🦰از بس گریه کرده بودم جون نداشتم یهو همه چی سیاه شد و دیگه چیزی نفهمیدم 🐢💜 نبض لئو هی داشت ضعیف میشد و یهو

اپریل غش کرد با یه ترسی اومدم پیشش و نبضشو گرفتم بعد یه نفس راحت کشیدم همه یهو گفتن چی شده گفتم هیچی بخاطر گریه زیاد غش کرده و تا نیم ساعت دیگه بیدار میشه اما لئو همینطور نبضش داشت ضعیف میشد (همه تو این سه حال بودن😥😔😭)

🐢❤دانی یه کاری بکن چرا همتون همینجوری نشستین باید یه کاری کنیم اگه همینجوری نبضش ضعیف بشه تا فردا م.ی.م.ی.ر.ه 🐀یه راحتی هست اما...🐢❤💜🧡👧🏻🟠اما چی؟ 🐀اما خیلی سخته 🐢❤💜🧡بگو سنسی چیه هرچی باشه انجام میدیم🐀 بیرون از شهر یه جنگل هست که خیلی خطرناکه تو اون جنگل یه گیاه رشد میکنه که همه بهش میگن (سِما) اگه برین اونجا ممکنه جون سالم به در نبرین🐢❤💜🧡👧🏻🟠 با اون حالِ لئو خوب میشه؟ 🐀البته که خوب میشه اما افسانه ها میگن اونجا دوتا حیوون هستن که خیلی خطر ناکن و از اون گیاه محافظت میکنند و اجازه نمی دن کسی به سما دست بزنه چون از اون گیاه فقط یدونه هست و میگن که اون گیاه وسط جنگله

👩🏻‍🦰چیشد؟لئو چیشد؟حالش چطوره؟ 👧🏻🟠آروم باش اپریل لئو حالش بده اما یه گیاه به اسم سما هست و سنسی میگه .... 👩🏻‍🦰وای فقط ۱۷ ساعت وقت داریم باید عجله کنیم (دستگاه دان وقتی حال یه نفر وخیم باشه میگه چقدر زمان داریم)

🐢❤ بدوئید باید همین الان بریم 👩🏻‍🦰من و سنسی اینجا مراقب لئو هستیم🐢💜🧡❤👧🏻🟠باشه ما رفتیم 👩🏻‍🦰🐀بچه ها مراقب خودتون باشید 🐢💜🧡❤👧🏻🟠باشه

راه افتادیم و از شهر اومدیم بیرون و رفتیم تو اون جنگلی که سنسی گفته بود همینجوری داشتیم تو جنگ راه میرفتیم که یهو

ببخشید که جای هیجانی کات کردم لطفا داستانم رو به بقیه معرفی کنید لایک کنید و کامنت فراموش نشه Good buy لایک و کامنت به ۱۰ نرسه بعدی رو نمی ذارم