12 اسلاید صحیح/غلط توسط: 𝒌𝒊𝒏𝒂 انتشار: 6 ماه پیش 4 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
دوست داری بدونی اولین شاعر ایرانی کی بود؟
اولین شاعر ایرانی ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم متخلص به رودَکی است.
مشهور به استاد شاعران (۲۴۴ – ۳۲۹ هجری قمری) نخستین شاعر مشهور پارسیسرای ایرانی در دورهٔ سامانی در سدهٔ چهارم هجری قمری و استاد شاعران این سده در ایران است. مظمون اشعار رودکی باور به ناپایداری و بیوفایی جهان، اندیشهٔ غنیمتشمردن فرصت، شادی و شادنوشی است.
او در روستایی بهنام بَنُج رودک[۲] (پنجکنت در تاجیکستان امروزی) در ناحیهٔ رودک در نزدیکی نَخشَب و سمرقند به دنیا آمد.
چرا به او پدر شعر ایران میگویند؟!
رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسیگوی و پدر شعر پارسی میدانند به این دلیل که تا پیش از وی کسی دیوان شعر نداشته است و این از نوشتههای ایرانی عربینویسِ همعصرِ رودکی — ابوحاتم رازی — مسجل میشود.ریچارد فرای عقیده دارد که رودکی در تغییر خط از خط پهلوی به خط فارسی نقش داشته است. از تمام آثار رودکی که گفته میشود بیش از یک میلیون و سیصد هزار بیت و نیز شش مثنوی بوده، فقط ابیاتی پراکنده به همراه چند قصیده، غزل و رباعی باقی مانده است. تعداد ابیات باقیمانده از رودکی را ۱۰۴۷ بیت گزارش میکنند.
ویژگی های سروده های او :
سبک شعری رودکی، سبک غالب آن روزگار یعنی سبک خراسانی است. ویژگیهای سبک خراسانی در شعر رودکی نمود کامل و جامعی دارد و به همین دلیل میتوان او را نمایندهٔ تام و تمام این سبک از شعر فارسی دانست.
اگرچه سرودههای وی در دایرهٔ ادبیات غنایی و بعضاً تعلیمی جای میگیرد، اما اندکی تأمل در شعر او نشان میدهد که وی از داستانها و موضوعات حماسی، به خوبی آگاهی داشته و با استادی و مهارت تمام توانسته این مسئله را در شعر خود بازتاب دهد. جدا از این، شعر رودکی نشاندهندهٔ فضا و حال و هوای حماسی است که بر جامعهٔ آن روزگار سایه افکنده بود. رودکی اغلب در توصیفات غنایی از عنصر حماسه بهره برده و بدین وسیله به شعر خود صلابت و فخامت ویژهای بخشیده است.
تفاوت بین رودکی و شاعران دیگر :
یکی از مهارتهای او کاربرد صور خیال، از جمله تشبیه و استعاره در اشعار است، تصاویری که رودکی در اشعارش به کار برده، بر عکس شعرای دیگر سبک خراسانی، متحرک و جاندار است. در میان تصویرهای گوناگون، تشبیه مهمترین آرایه در شعرهای رودکی بهشمار میآید. با بررسیهایی که از سرودهایش به عمل آمده، اکثر تشبیهات او از نوع حسی به حسی و عقلی به حسیاند که در انواع مختلف آن، از جمله: تشبیه مضمر، تفضیل و… به کار رفته است.
آثار رودکی:
رودکی با وجود تقدم نسبت به شاعران بزرگ ایران زمین از پرکارترینها نیز بهشمار میرود. ابیات او در گزارشهای رشیدی سمرقندی، جامی در بهارستان، نجاتی و شیخ منینی و مؤلفان «حبیب السیر» و «زینت المجالس» و «مفتاح التواریخ» در همه و همه تعداد ابیات رودکی بیش از یک میلیون محاسبه کردهاند که آمار ارائهشده اندکی در شمار با هم متفاوت است.
کلیله و دمنه معروف ترین اثر او:
مهمترین اثر او کلیله و دمنه منظوم است. جز آن سه مثنوی از او به ما رسیده و از بقیه اشعارش جز اندکی باقی نمانده است. کلیله و دمنه در اصل کتابی است هندی که در دورهٔ ساسانیان به دستور بزرگمهر و به بهدست برزویه به پارسی میانه ترجمه شد؛ و داستانی است رازآلود از زبان حیوانات. روزبه دادویه مشهور به ابن مقفع پس از اسلام آن را به عربی برگرداند و همان اثر ابن مقفع یا متن پهلوی بهدست رودکی به شعر فارسی درآمد. نصرالله منشی از معاصران بهرامشاه غزنوی نیز در سدهٔ ششم ترجمه ابن مقفع را به نثر پارسی کشید. داستان منظوم شدن کلیله و دمنه توسط رودکی در شاهنامه نیز منقول است. شیخ بهایی در کتاب کشکول خود آورده که منظومهٔ کلیله و دمنه رودکی دربردارندهٔ ۱۲ هزار بیت بوده است.
سندباد نامه:
از دیگر آثار رودکی میتوان به سندبادنامه اشاره کرد. اثر سندبادنامه هم از اصلی هندی بوده که از عصر ساسانیان به ایران شده و از ایران به ادبیات عرب و اروپا راه یافته است. سندبادنامه در دورهٔ سامانیان به فرمان نوح بن نصر سامانی به فارسی ترجمه شد. هماکنون تنها یک سندبادنامه در دست داریم که تهذیب کاتب سمرقندی، و اصل آن نوشتهٔ ابوالفوارس قنازری است. مطابق پژوهشهای پاول هرن، شرقشناس مشهور آلمانی، مربوط به سندبادنامهٔ رودکی است
نابینایی رودکی:
برخی از نویسندگان همانند محمد عوفی در لبابالالباب رودکی را کور بدو تولد دانستهاند، همچنین قدیمیترین منبع، رودکی را اکمه (کور مادرزاد) خوانده است. ولی برخی تنها از نابینایی او سخن گفتهاند، چنانکه ابوزراعه گرگانی میگوید:
اگر به کوری چشم او بیافت گیتی را ز بهر گیتی من کور بود نتوانم
و دقیقی نیز میگوید:
استاد شهید زنده بایستی وان شاعر تیرهچشم روشنبین
و فردوسی نیز آنجا که از نظم کلیله و دمنه سخن میگوید نابینایی رودکی را مینمایاند:
گزارنده را پیش بنشاندند همه نامه بر رودکی خواندند
با این همه برخی هیچ سخنی از کوری او نمیگویند مانند سمعانی در الانساب یا نظامی عروضی در چهار مقاله و نیز در کتاب تاریخ سیستان. از دیگر سو شعرهایی نیز از رودکی بهجامانده که او را بینا مینمایاند:
همیشه چشمم زی زلفکان چابک بود همیشه گوشم زی مردم سخندان بود
یا
چادرکی رنگین دیدم بر او رنگ بسی گونه بر آن چادرا
یا در جایی طبیعت بهار را اینگونه توصیف مینماید و سخت است که این ابیات را از شاعری نابینا بدانیم:
لاله میان کشت بخندد همی ز دور چون پنجهٔ عروس به حنّا شده خضیب
نفاط برق روشن و تندرش طبل زن دیدم هزار خیل و ندیدم چنین مهیب
ماجرای نبش قبر او:
در سال ۱۹۴۰ یعنی هزار سال پس از مرگ رودکی، صدرالدین عینی، بنیانگذار ادبیات فارسی تاجیکی برآن شد که از شواهد موجود در «تاریخ سمرقند» گور وی را بیابد. سرانجام پس از تلاشهای بسیار وی موفق شد گور وی را چنانکه در تمامی تذکرهها آمده در یک گورستان قدیمی در بنجرود شناسایی نماید. در سال ۱۹۶۵، گروهی باستانشناس روسی به رهبری گراسیموف- پیکرتراش نامی روس- گور وی را شکافتند. پس از تحقیقاتی که بر پیکر وی انجام شد و با مبنا قرار دادن اشعار خود شاعر چهرهٔ وی را ترسیم نمودند. نتیجهٔ پژوهشها این شد که کسی چشمان شاعر را درنیاورده است بلکه سر وی را روی آتش یا زغال گداخته گرفتهاند که موجب سوختن و کوری چشم وی گشته است. همچنین شکستگیهای متعدد در ستون مهرهها و دندههای وی از شکنجه شدنش پیش از مرگ حکایت میکند
رودکی در ادبیات فارسی:
رودکی را پدر ادبیات فارسی دانستهاند.پیش از وی شعر فارسی سروده میشد اما کیفیت اشعار رودکی آغازگر راه پیشرفت ادبیات فارسی بود. ریچارد فرای عقیده دارد که رودکی در تغییر خط از خط پهلوی به خط فارسی نقش داشته است.در تذکرهها و کتب پارسی اشعار وی بارها ذکر شده است که همینها اساس جمعآوری دیوان وی بودند. اشعار او بارها توسط شاعران ایرانی مورد استقبال قرار گرفت و بارها در تضمینها از آنها استفاده شد. وی در میان شاعران فارسی بسیار مورد ارج و احترام بوده و کمتر کسی زبان به نکوهش وی گشوده است. او شعر فارسی را از پیروی از شعر عربی جدا کرد و اوزان و قالبهای جدید فارسی بهوجود آورد و با ترجمهٔ منظومههای مختلف و سرایش اشعار حکیمانه و تعلیمی و نیز تغزلات و مدیحه راه را برای پیشرفت شعر فارسی به خوبی گشود
یادکرد رودکی در شاهنامه فردوسی
فردوسی از رودکی در شاهنامه به خوبی یاد میکند. به شعر درآوردن کلیله و دمنه را بهوسیله رودکی یادآور میشود فردوسی اثر رودکی را دُرِ آگنده میخواند. سرگذشت کلیله و دمنه را فردوسی چنین شرح میدهد:
نبیسنده از کِلک چون خامه کرد ز برزوی یک در سرنامه کرد
نبشتند بر نامهٔ خسروی نبود آن زمان خط جز از پهلوی
... ...
کلیله به تازی شد از پهلوی برینسان که اکنون همیبشنوی
به تازی همیبود تا گاه نصر بدآنگه که شد در جهان شاه نصر
گرانمایه بوالفضل دستور اوی که اندر سخن بود گنجور اوی
بفرمود تا پارسی و دری نبشتند و کوتاه شد داوری
وزآن پس چو پیوسته رای آمدش به دانش خرد رهنمای آمدش
همیخواست تا آشکار و نهان ازو یادگاری بود درجهان
گزارنده را پیش بنشاندند همه نامه بر رودکی خواندند
بپیوست گویا پراگنده را بِسُفت اینچنین در آگنده را
12 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)