بگذار دفتر خاطرات قلبم را برایت باز کنم،به خاطرات شیرین و تلخم گوش میدهی؟ خاطراتی که هرگز قرار نیست از ذهنم پاک شوند.
بگذار دفتر خاطرات قلبم را برایت باز کنم ، به خاطرات شیرین و تلخم گوش میدهی؟ خاطراتی که هرگز قرار نیست از ذهنم پاک شوند.
سال ها پیش صاحبی داشتم یکم دختر شش ساله که با وجود سن کمش قلب بزرگی به عظمت آسمان داشت.زمانی که روی قفسه های چوبی در یک فروشگاه قدیمی کنار کتاب هایی که ماه ها و یا شاید هم سال ها بود که آنجا بودند کهنه و فرسوده میشدم ، با دختری رو به رو شدم که با ذوق به من خیره شده بود. برقی که در چشمان سیاه رنگش بود مانند روشنایی کوچکی بود که در دل تاریکی فریاد میکشید و هر لحظه مرا بیشتر غرق خود میکرد. او مرا از روی قفسه برداشت و به سوی زنی دوید و با ذوق کودکانهاش که صدای شیرینش را شادتر نشان میداد گفت《 مامان مامان ببین چقدر قشنگه میشه اینو بخرم؟》 زنی که مادر خطاب شده بود خاک کتاب مشکی رنگی را که از روی قفسه برداشته بود را تکاند و با لبخند رو به آن دختر بامزه کرد و بعد نگاهش را به من داد و لبخند روی لبهایش جایش را به تعجب داد و گفت《 اما این خیلی قدیمی و کهنه شده》 اصرارهای پی در پی دختر و صدای کودکانه و دوست داشتنی اش دل مادر را نرم کرد و او راضی به پذیرفتن من به عنوان عضوی از خانوادهشان شد.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
26 لایک
عالی بود حتما درخواست ویژه شدن بده😊😊
ممنونمممم🤍🌻
درخواست دادم قبول نکردن🥲
اونقدرا هم خوب نبود
نه خیلی حوب بود🥺
ممد khare . دیگه
ممنون گوگولیی جونممم💞
😂😂
خیلی زیبا و غمگین بود آفرین
مرسیییی🤍🌻
داستانت عالیه (:
مطمئنم میتونی یکی از
بهترین نویسنده ها بشی !🌷
همینجوری به کارت ادامه بده و
از خودت بهترین نویسنده رو بساز .🔮
با آرزوی موفقیت:لونا 🌷
به کتابچه ی لونا نیز سر بزنید 🎍
اسم کتاب های کتابخانه ی لونا : دخترک گمشده 🌹
ممنونممم گوگولییی🫂✨
خواهش میکنم! 🌙
عالییی
ممنونمممم گوگولیییی🥹✨