مشکلات تایپ های P1.MBTI

ـ من از مردم فرار میکنم ولی اون‌ها به هرحال باهام حرف می‌زنن و نزدیکم میشن منم سعی می‌کنم خوب و محترم جواب‌شون رو بدم و کلافه‌گیم رو پنهون کنم ولی زوری جواب دادنم خیلی مشخصه و اونا بهم میگن بی‌ادبِ بی‌احساس! ـ 𝗜𝗡𝗧𝗝 بودن خیلی سخته...

ـ من وقتی یه مشکلی میبینم، سعی میکنم به بهترین شکل اون رو حل کنم و بقیه رو هم تو حل اون مشکل راهنمایی کنم ولی انگار دیگران از اینکه من رک و مستقیم حرف هام رو میزنم و اشکالاتشون رو بهشون گوشزد میکنم ناراحت می‌شن و تو ذهن هاشون من رو یه هیولا تصور می‌کنن اونم با اینکه تنها قصد من کمک کردن بوده ـ 𝗘𝗡𝗧𝗝 بودن خیلی سخته...

ـ بعضی اوقات ذهنم درگیر یه چیزهایی میشه که مطمعنم کمتر کسی بهشون فکر میکنه بعد هم تمام وقتو انرژیم رو صرف اون‌موضوعی که به ذهنم اومده میکنم دربارش تحقیق میکنم مطالعه میکنم اونو کاملا بررسی میکنم و درنهایت یهو به خودم میام و به این نتیجه میرسم که "آخه این به چه دردم میخوره"و من میمونم و کارهای عقب افتادم ـ 𝗜𝗡𝗧𝗣 بودن خیلی سخته...

ـ من سعی میکنم تو بحث ها هر دو طرف رو بسنجم و از دوطرف ماجرا نظر بدم و به همین خاطر بقیه بهم میگن حرف‌هام تناقض داره و مسخرست آخرش هم ازم ناراحت میشن چون فکر میکنن تموم مدت داشتم مسخرشون می‌کردم ـ 𝗘𝗡𝗧𝗣 بودن خیلی سخته...

ـ من سعی میکنم فضای‌شخصیم رو حفظ کنم و نزارم کسی بیش‌ازحد بهم نزدیک‌شه و وقتی یه‌ نفر میخواد وارد این فضا بشه در حالی که من راضی نیستم جدی و مستقیم بهش قضیه رو می گم تا احساساتش بیشتر از این آسیب نبینه ولی درنهایت بهم میگن که خیلی سرد و بی‌رحمم! ـ𝗜𝗦𝗧𝗣 بودن خیلی سخته...

ـ من کسی ام که دوست داره تو زندگیش آزاد و رها باشه ولی همیشه بقیه آدما این مسئله رو با بی بندو باری و بیخیالی اشتباه میگیرن و مدام بهم گوشزد میکنن که انقدر سر به‌ هوا نباشم و زندگی رو جدی بگیرم، من بیخیال یا سر به هوا نیستم، اتفاقا خیلی خوب بلدم مسئولیت هام رو انجام بدم و تو زندگی سنجیده عمل کنم ولی بقیه تلاشی برای فهمیدن این موضوع نمی‌کنن ـ𝗘𝗦𝗧𝗣 بودن خیلی سخته...

ـ من کسی‌ام که سعی میکنه انعطاف‌پذیر باشه، با نقص‌ها و بدی‌های بقیه بسازه و مستقیم اعتراض نکنه تا کسی ناراحت نشه ولی مثل اینکه هرچقدر بیشتر با مردم سازش کنی اونا بدتر میشن و حدو مرزهاشون رو فراموش میکنن، ناراحتم میکنن و در نهایت وقتی بالاخره صدام درمیاد و شکایت میکنم بهم میگن خیلی حساس و بی جنبه‌ام و ازم متنفر می‌شن ـ𝗜𝗦𝗙𝗣 بودن خیلی سخته...

ـ من با همه‌ ی دوست هام صمیمی و خودمونی رفتار میکنم و به همین خاطر اونا فکر میکنن من هیچ خط‌قرمزی ندارم و میتونن از رفتارم سواستفاده کنن و وقتی که به خاطر کارهاشون عصبانی میشم و جدی رفتار میکنم بهم میگن همه چیز تقصیر خودم بوده و من بودم که با رفتارم باعث شدم فکر کنن اجازه هرکاری دارن ـ 𝗘𝗦𝗙𝗣 بودن خیلی سخته...