داستان با شما کلاس ماجراجوی p4

این داستان از زبان دیمون: اون دخترا نگداشتن من تو گروهشون بیام خب منم یه اکیپ زدم که با پسرا بریم تو جنگل. تعداد پسرا خیلی کم بود فقط من بودم و الکس، اچ ای پانا و رینولد دانی. خب تعدادمون کم بود ولی باید کارمون رو میکردیم

آماده شدیم تا بریم سمت جنگل ممنوعه. نه نقشه ای از اونجا داشتیم و نه چیزی ازش میدونستیم. سخت بود ولی دخترا هم بدون نقشه رفته بودن. اچ ای پانا: خب چجوری وارد بشیم؟ دور تا دور جنگل حفاظ کشیدن. خطرناکه . باید چیکار کنیم حالا؟ رینولد: باید راهی وجود داشته باشه اون دخترا زودتر از ما رفتن پس راهی وجود داشته که رفتن. الکس: رینولد راست میگه. هرکی بره یک طرف جنگل ببینه راهی هست.جواب دادم: درسته . پس جدا شدیم. همینطور که داشتیم می‌گشتیم یکدفعه صدای الکس اومد:

بچه ها بچه ها. اینجا یه راهی هست یه جای کوچکی اینجا هست ببینید میتونید از اینجا رد بشید؟ _ من که رد میشم. بعد رفتم داخل جنگل . اچ ای: آره منم میتونم رد بشم. الکس و رینولد: ما هم راحت رد میشیم. بعد وارد شدیم. جنگل جوری بود که انگار شب بود ولی ساعت ۳ بعد از ظهر بود.! تو جنگل پر از موجودات ریز بود ولی ما نباید میترسیدیم. بدتر از اینا هم دیدیم.

اچ ای: بچه ها یه سوال اون .. اون کلبه عجیب وسط جنگل چیه؟ بریم یه سری بهش بزنیم؟ همه: آرهه . دور کلبه یه حصاری بود و بعد یه جایی وجود داشت انگار یه الماسی بود که با اون در باز می‌شد ولی ما چیزی نداشتیم که یک دفعه انگار جنگل زنده شد و وای نهه گیر افتاده بودیم.از زبان انجلینا: وای خدا .. اینجا رو ببینین چه خبره. کلبه مخروبه هست: وارونا: درسته بچه ها راستی سوفی این چی بود باهاش مارو بردی داخل؟ سوفیا: یه الماس ، تو یه اتاق داخل مدرسه پیداش کردم و خانم میلر گفت:.. نه هیچی ولش کن

هیون کیم: جواب درست بده بهمون سوفیا. سوفیا: اینو ول کنین. [ صدای فریاد]کلارا: بچه ها این صدای چیه؟ نارین: شبیه صدای پسراس.بچ ها: وای اونا اینجان. سوفیا: کمکشون کنیم بهتره چون میفهمن ما دخترا فوق‌العاده هستیم. بچه‌ها: آره [ دست ها جلو] سوفیا: ۳،۲،۱ دخترا شیرن !

آنجلینا حالا باید بریم تا بهشون کمک کنیم. حالا وقتشه نشون بدیم ما عالی هستیم. جلوی کلبه. وای چه خبره جنگل زندس.!! هیون: یا خدا اون ریشه های درختان هستن که پسرا رو گرفتن. کلارا: آره وای! ماریا: بچه ها عجله کنین اون ریشه دارن سمت ما هم میان عجله کنین فرار کنیننن!!!!وای نه اون ریشه ها ! اون درختا! این جنگل! این کلبه! چه اوضاعیه