"کلیشه و زندگی واقعی؟ "

یادش بخیر اون روزها که فکر می‌کردم هر چیزی که توی اینترنت باشه درسته اگرچه خیلی بچه بودم ولی همون تصورات اشتباه کاری کرد که دلم برای بچگیم تنگ بشه

اون اوایل که تازه تست mbti مد شده بود همه می‌رفتن و تست می‌دادند، هر کسی که تایپشو می‌فهمید دقیقاً مثل کلیشه‌هایی که در مورد اون توی اینترنت بود رفتار می‌کرد. نمی‌دونم اون موقع چرا یه همچین باور غلطی وجود داشت که آدما باید دقیقاً شبیه همون کلیشه‌هایی باشند که در موردش توی اینترنت توضیح داده شده

وقتی میگم همه با خودتون فکر نکنید که من تماشاگر این قائله بودم من خودمم جزو افرادی بودم که این وسط گیر کرده بودم و شخصیت واقعیمو گم کرده بودم

تایپ من،enfp فکر کنم همتون در موردش میدونین. معروفه که با تایپintj شیپ میشه. ماجرا از اون روزی شروع شد که من یه آدمیو پیدا کردم که هم همین تایپو داشت و هم دقیقاً مثل کلیشه‌های تو اینترنت بود با خودم گفتم اوکیه تو باید بری و احساستو بهش اعتراف کنی, احساسی که اولش هیچ وجود خارجی نداشت اما به خاطر کلیشه‌ها کم کم به خودمون قبولوندیم که وجود داره

با خودم فکر کردم پس چرا شبیه چیزایی که توی اینترنت میگن نیستش چرا اون آدم باهام سرد رفتار می‌کنه? و همین علامت سوالای توی ذهنم باعث شد به نقطه‌ای که الان هستم برسم: قبول دارم تست ام‌بی‌تی‌آی واقعاً سرگرم کننده است اما بیاین زندگی خودمون رو از اون جدا کنیم من تا تهش رفتم و دیدم چه اتفاقی برام افتاد کسی که الان باهاش هستم توی دنیای واقعی اصلاً باهام شیب نمی‌شه اما حالم کنارش خیلی بهتره.

پس لطفاً بیاین ه جای پیروی از کلیشه‌ها با نشون دادن شخصیت واقعی خودمون دنیای واقعی‌تر و جذاب‌تر برای آدما بسازیم رابطه‌ها رو میدون مین نکنیم و به آدما فرصت بدیم:)