
تاریخچه ی خوراکی ها،،،،،،،

کوکا کولا جان پمبرتون (John Pemberton)، یک جانباز جنگی و معتاد به مورفین بود که در سال 1886، دست به اختراع کوکا کولا زد! او به دنبال یک نوشیدنی بود تا اعتیادش را تسکین دهد، پس با بارها آزمون و خطا، به فرمول نوعی نوشیدنی رسید که حاوی درصد کمی کوکائین و همچنین عصاره کافئین از دانه کولا بود. البته همان طور که حتما می دانید در نهایت در سال 1905 کوکائین از محتویات این نوشیدنی حذف شد و کولای امروزی پدید آمد. در ابتدا پمبرتون، این نوشیدنی را به مغازه های محلی می فروخت و سودی ناچیزی کسب می کرد و تنها کمی قبل از مرگش روش جادویی کوکا کولا را به یک تاجر آمریکایی به نام به آسا جی. کندلر (Asa G. Candler) فروخت. این آسا کندلر بود که کوکا کولا را در شیشه های کوچک ریخت و به سراسر آمریکا فرستاد. این تاجر زیرک توانست کوکا کولا را به یک نوشیدنی ملی تبدیل کند که حالا، در تمام دنیا طرفداران خود را دارد.

اسلرپی بد نیست در ابتدا توضیح دهیم که اسلرپی همچون یخ در بهشت است اما گازدار! حال ماجرای اختراعش را بشنویم ... عمر ندلیک (Omar Knedlik) را می توان مخترع اسلرپی دانست؛ نوشیدنی گازدار نیمه یخ زده ای که گرمای تابستان را تحمل پذیر می کند و به روزهای داغ این فصل طعمی دلپذیر می بخشد. عمر، مالک رستوران های زنجیره ای دایری کویین (Dairy Queen franchise) بود. در آن زمان، ماشین های خوراکی یا وندینگ ماشین ها تازه راه شان را به رستوران ها باز کرده بودند و دچار نقص های بسیاری می شدند. یکی از روزهای دهه 50 میلادی وندینگ ماشین رستوران «عمر» از کار افتاد و او ناچار شد نوشیدنی هایش را در فریزر قرار دهد تا خنک شوند؛ اما فراموش کرد تا آن ها را به موقع از فریزر خارج کند و نوشیدنی های نیمه یخ زده را به ناچار سر میز مشتریان برد. و در این زمان، باز هم استقبال مشتریان، خوراکی جدیدی را وارد لیست غذایی کرد؛ اسلرپی!

چیپس یکی از شب های زمستانِ سال ١٨٥٣ در رستورانی به نام مونز لیک هاوس (Moon's Lake House) حوالی شهر ساراتوگا اسپرینگز (Saratoga Springs) نیویورک شخصی به نام کوریلیوس وندربیلت (Cornelius Vanderbilt) همراه شامش، سیبزمینی سرخ شده سفارش داد. در آن زمان ها، سیب زمینی سرخ شده از محبوبیت خاصی میان مردم آمریکا برخوردار بود. رستوران «مونز لیک هاوس» سفارش را آماده کرد اما کوریلیوس وندربیلت معتقد بود که سیبزمینی ها به خوبی سرخ نشده اند و چندان ترد نیستند پس آن ها را به آشپزخانه پس فرستاد. آشپز «مونز لیک هاوس» که جرج کرام (George Crum) نام داشت، دوباره سیب زمینی ها را سرخ کرد؛ اما کورنلیوس باز هم از غذایش راضی نبود تا اینکه سرانجام جرج کرام با عصبانیت مقداری سیب زمینی را همچون ورقه کاغذ نازک برید و آن ها را سرخ کرد و با نمک فراوان برای کورنلیوس برد. نتیجه باورکردنی نبود، مشتری عاشق این سیب زمینی ها شده بود!! و چیپس برای اولین بار اینگونه اختراع شد.

ساندویچ شاید برای تان جالب باشد که ساندویچ، به افتخار مخترعش، جان مونتاگو (John Montagu)، چهارمین نجیب زاده از خاندان ساندویچ چنین نامگذاری شده است! داستان های بسیاری درباره چگونگی اختراع ساندویچ در دهه 1700 میلادی گفته می شود؛ در اینجا دو مورد از معروفترین این داستان ها را برای تان نقل می کنیم. روایت است که جان مونتاگو، شخصی بسیار خوشگذران بود و بیشتر اوقاتش را به قماربازی می گذراند. او چندان مایل نبوده که برای صرف غذا، میز بازی را ترک کند پس از خدمتکاران می خواست که غذایش را بر سر میز بیاورند. اما از آن جایی که در یکی از دستانش، ورق های بازی بودند، نمی توانست با کارد و چنگال به جان گوشت بیفتد و اگر استیک های لذیذ را با دست بر می داشت دستانش کثیف می شدند و بو می گرفتند. همه این محدودیت ها باعث شد تا این نجیب زاده فکر جالبی بکند. او به خدمتکارانش دستور داد تا ازین پس، گوشت را با دو تکه نان در اطرافش بیاورند تا این گونه، به راحتی وعده های غذایی اش را بر سر میز قمار نوش جان کند. اما ماجرای دیگر... می گویند که جان به دنبال راه کار ساده تری برای غذا خوردن بود، پس با فکر و ممارست زیاد دست به اختراع ساندویچ زد. اگر این ماجرا حقیقت داشته باشد، نمی توان اختراع ساندویچ را یک حادثه دانست.

ساندویچ شاید برای تان جالب باشد که ساندویچ، به افتخار مخترعش، جان مونتاگو (John Montagu)، چهارمین نجیب زاده از خاندان ساندویچ چنین نامگذاری شده است! داستان های بسیاری درباره چگونگی اختراع ساندویچ در دهه 1700 میلادی گفته می شود؛ در اینجا دو مورد از معروفترین این داستان ها را برای تان نقل می کنیم. روایت است که جان مونتاگو، شخصی بسیار خوشگذران بود و بیشتر اوقاتش را به قماربازی می گذراند. او چندان مایل نبوده که برای صرف غذا، میز بازی را ترک کند پس از خدمتکاران می خواست که غذایش را بر سر میز بیاورند. اما از آن جایی که در یکی از دستانش، ورق های بازی بودند، نمی توانست با کارد و چنگال به جان گوشت بیفتد و اگر استیک های لذیذ را با دست بر می داشت دستانش کثیف می شدند و بو می گرفتند. همه این محدودیت ها باعث شد تا این نجیب زاده فکر جالبی بکند. او به خدمتکارانش دستور داد تا ازین پس، گوشت را با دو تکه نان در اطرافش بیاورند تا این گونه، به راحتی وعده های غذایی اش را بر سر میز قمار نوش جان کند. اما ماجرای دیگر... می گویند که جان به دنبال راه کار ساده تری برای غذا خوردن بود، پس با فکر و ممارست زیاد دست به اختراع ساندویچ زد. اگر این ماجرا حقیقت داشته باشد، نمی توان اختراع ساندویچ را یک حادثه دانست.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام
قرعهکشی ۱۵ هزار امتیازی داریم 🤩
هر ۱۰۰۰ امتیاز = یک شانس دریافت میکنی 😇
ادمین فرشته! 💚
ممنونت میشم پین کنی 💙
عالی